حسابش از دستم در رفته؛ یادم نمیاد چند بار فیلم « اشکها و لبخند ها » یا
sound of music
.رو دیدم . اما اینو میدونم که اگه صد دفعه دیگه هم ببینمش مثل دفعه اول هیجانزده میشم
هر بار با دیدن این فیلم یک دنیا شور و نشاط به قلبم میریزه. و این حس رو مدیون دوبله خوب فیلم میدونم
چند روز پیش که شنیدم « علی کسمایی » بنیانگذار دوبله ایران در گذشت . نمیدونم که چرا اولین مطلبی که به ذهنم رسید فیلم اشکها و لبخند ها بود
.بعد از این اتفاق کمی در اینترنت سرک کشیدم بدنبال گذشته این مرد بزرگ
برام جالب بود که علی کسمایی فارغ التحصیل حقوق سیاسی از دانشگاه تهران بودن و از اول دلشون میخواسته که سفیر کبیر بشن . بدنبال همین هدف بعد از فارغ التحصیلی برای استخدام به وزارت امور خارجه مراجعه میکنن اما موفق نمیشن که به استخدام اونجا دربیان
.بخاطر تجربه ای که در زمان دانشجویی در ترجمه داشتن مدتی کار ترجمه رو ادامه میدن
بعدم با نوشتن فیلم نامه « شرمسار » وارد کار سینما میشن. در اون فیلم خانم دلکش بازی میکرده و آهنگ معروف رعنا رو هم در همون فیلم میخونه . تمام کار صدا گذاری فیلم رو هم خودشون انجام دادن . بعد از موفقیت در صدا گذاری و دوبله این فیلم به عنوان سرپرست تمام فیلمهای « پارس فیلم » رو صدا گذاری میکردن . کم کم با آمدن فیلمهای دوبله شده ایتالیایی بازار فیلمهای ایرانی کساد میشه
اونروزا نماینده شرکت ایتالیایی پیشنهاد نمایش فیلم « روباه » رو میده و قرار بر این میشه که فیلم بصورت زیر نویس فارسی پخش بشه
اما آقای کسمایی که مخالف این کار بودن پیشنهاد دوبله فیلم رو میدن و یک شعبه هم در استودیو برای دوبله فیلمهای خارجی را ه اندازی میشه . بعد از سفر آقای کسمایی به ایتالیا برای انجام کارهای فنی و اتمام دوبله ؛ فیلم با نام « بهار خونین »در تهران به نمایش در میاد
این موفقیت شروعی میشه برای کارهای بعدی
مدتها هم سرپرستی استودیوی « مولن روژ » رو بعهده میگیرن همون جایی که فیلم محبوب من «اشکها و لبخند ها » بوسیله ایشون ترجمه میشه و با کمک معلمها و شاگردان مدرسه موسیقی همونی میشه که سالهای سالِ که کوچک و بزرگ شعر هاشو حفظن
در یکی از فیلمهایی که این چند روز ه در مورد آقای کسمایی دیدم ایشون بعد از گرفتن جایزه در آخر صحبتهاشون میگن : امروز خوشحالم که استخدام وزارت امور خارجه نشدم چون در اون صورت میشدم یکی از هزاران سیاستمدار فراموش شده. در حالی که الان هر جا که صحبت دوبله ایران بشه از من به عنوان « پدر دوبله » ایران یادمیکنن
این چند روزه باعث شد که
بازم به این باور برسم که بعضی از آدمها بدنیا میان که تاٍثیر گذار باشن و چقدر خوشبختن اونهایی که در مقام استادی شاگردانی تربیت میکنن که همچنان ادامه دهندهراهشون میشن
با آرزو ی اینکه روح این عزیز در آرامش باشه میریم سر دستور این هفته
یک سالاد پاستا ست و من میخوام به عشق فیلم محبوبم اسمش رو بذاریم پاستای اشکها و لبخندها
موادی که لازم داری
عشق بمقدار کافی
قدر دانی از استادانمون خیلی ؛ خیلی
پاستای پخته از شکلی که دوست داری دو فنجون
نخود سبز و ذرت پخته شده جمیعا یک فنجون
کالباس مرغ خُرد شده یک فنجون
ریحون تازه ریز شده ۱/۴ فنجون
تخم مرغ پخته ریز شده نصف فنجون
فلفل قرمز دلمه خوشرنگ ریز شده نصف فنجون
مایونز کم چرب (برای جلوگیری از عذاب وجدان ) یک چهارم فنجون
آب لیموی تازه دو قاشق غذا خوری
رنده پوست لیموی تازه یک قاشق مربا خوری
سیر نازنین له و ریز شده یک حبه
روغن زیتون اعلا سه قاشق غذا خوری
نمک و فلفل هر چقدر صلاح میدونی
در یک کاسه کوچک مایونز ؛ روغن زیتون ؛آبلیمو بهمراهی رنده پوستش ؛ سیر عزیز ؛نمک و فلفل رو خوب مخلوط کن و روشو بپوشون و بذارش در یخچال تمام مواد به تفاهم برسن . بعد از اینکه تمام مواد سالاد رو آماده کردی ؛ بریزشون در یک کاسه بزرگ و سُس رو هم اضافه کن و حسابی مخلوطشون کن . حاضر که شد در قشنگترینظرف خونت بریز و در کنار ا ونی که دوست داری بیاد تمام آدمای بزرگ و ماندگار نوش جان کن
تا دوشنبه دیگه سعی کن چندتا از معلمینی که توی زندگیت تاثیر گذار بودن رو پیدا کنی و با یک دیدار هر چند کوتاه دلشون رو شاد کنی
برای رسیدن به سفره اینترنتی فیس بوک اینجا رو کلیک کن
برای من هم یکی از قشنگترین فیلم هایی است که تا به حال دیدم خصوصا که دیدن و فکر کردن به بعضی از صحنه های فیلم و آوازهای دسته جمعی اون منو میبره به دوران خوب بچگی و خونه نیاوران مامان بزرگ عزیزم و خاطرات خوش اونجا که هنوز برام تازه هست.
یادش بخیر فاطی جان
شاد باشی
چقدر خوب که با این نوشته زیبا، مختصر و مفیدی یادی از ایشون کردید. روحشون شاد.
بابت پاستای اشکها و لبخندها هم ممنن 🙂
منیر جان خوشحالم که خوشت اومد عزیزم
پاستا هم نوش جان
آره واقعا چقدر مفید بودن و تاثیر همیشگی گذاشتن خوبه! کاش منم اینطور باشم 🙂
پاستا هم عالیه :*
Merci Lyla jun, man ham chandin hezar bar in film ro didam vali na be farsi 🙂 vali emruz az shoma dar mored aghaye kasmaei yad gerefram. love
لیلا جون سلام و خسته نباشی/درسته من هم مثل تو از شنیدن این خبر غمگین شدم و رفتم به حال و هوای دوران کودکی و نوجوانی (که بر نگردد دریغا) و کلی خاطره و صدا در ذهنم مثل فیلم سینما اومد ورفت:صدای تهامیِ عزیز -صدای مهین کسمایی و……/از تو به خاطرِاین تلنگرِ شیرین احساسی ممنونم ولی من عکسهای 3-2 سال اخیرِ آقای کسمایی رو مرور میکردم و ایمان دارم این زندگی پر از بیماری و تنهایی برای ایشون زجرآور بود-به جز یک خانم و آقای غریبه که پرستاری از ایشون میکردند کس دیگه ای به ایشون توجه نداشته چرا که فعلا فرهنگ و هنر ما متولیانی بی لیاقت و بی احساسی رو داره که کوچکترین توجهی به این گنجینه های ارزشمند و صبور و مظلوم نمی کنند/مختصر میگم:حال همۀ ما خوبست اما تو باور نکن/همونجا ها که زندگی می کنین شماها خوش باشین/می بوسمت
تستر عزیز من میگم حتما میشه مفید بود حتی شده برای یک نفر یا یک محل اما مهم اینه که ما بخواهیم
منم همیشه این آرزو رو دارم کاش مفید بودم
شاد باشی عزیزم
مریم جان من هم جند بار انگلیسی این فیلم رو دیدم اما دوبله اش رو بیشتر دوست دارم شاید چون اولین باز دوبله اش رو دیدم و حسابی
با تمام سلولهام کیف کردم مثل فیلمهای جری لوئیس و یا لویی دوفونس که فوق العاده است دوبله هاش
اگه که گیرت اومد یکیار دوبله اش رو ببین
مواظب دختر گلت باش میبوسمت
الهه جان خوشحالم که پست اینهفته باعث شد سری به دوران کودکی بزنی . بله وافعا تاسف باره خبر هایی که از بی مهری مردم میشنویم .اما این بی مهری متاسفانه پشت نقاب « گرفتاریم و خودمون هزار بدبخنی داریم » پنهان شده و افسوس که خیلی ها حتی در مورد نزدیکان خودشون هم همین کار رو میکنند . کاش دنیا بهتر بود ؛ کاش مهربانی هنوز جایی در بین مردم داشت
نوشتی که همینجا که زندگی میکنیم ما خوش باشیم اما منم میگم الهه جان « حال همه ما هم خوبست اما تو باور نکن » که دیگه هیچ جا شهر امن نیست
شاد باشی عزیزم
لیلا جون از نوشته هات لذت میبرم.من دوست دارم پاستا با سس سفید رو یاد بگیرم که بهش میگن پنه،خیلی ممنون اگه یادم بدی دوست خوبم
تکین جان «پنه اسم نوعی از پاستا ست » دقیقا همینی که من با هاش سالاد اشکها و لبخند ها رو درست کردم
یکی از بهترین سُسهای سفید برای پاستا « آلفردو » است که دستور چند نوع اون در کتابم صفحه ۱۷۵ هست
بازم اگه مشکلی بود در خدمتم بعدم در مورد نوشته ها م بگم که دل به دل راه داره دقیقا منم از نوشته های تو عزیز لذت میبرم
شاد باشی عزیزم
ليلى جان با تشكر فراوان از زحماتى كه هر هفته ميكشيد و علاوه بر دستورغذاهاى خوشمزه كلى اطلاعات عمومى جالب در اختيارمان ميگذاريد، ليلى جون فيلم اشكها و لبخنها محبوبترين فيلم دوران كودكى من بود و من هنوز از تماشاى اين فيلم لذت ميبرم ، ممنونم به خاطر همه درسهائى كه از شما ميآموزم ارزشها و قدر شناسيها ووو …..
نیلوفر جان خوشحالم که تو هم با من هم عقیده هستی
و ممنون از محبت همیشگیت عزیزم
شاد باشی
اين آدرس را فائزه به من داد در نادرفرصتهاي خالي روزها نگاهش كردم يك دستور غذائي دارم كه تا حالا جائي نديده ام ولي روش آن در واقع با تركيبي از عشق و اميدونياز به مفيدبودن ابداع شده شايدهم خيلي جديد نباشه ولي اگراجازه بدي مينويسم و بعد منشا تركيبات اوليه اش را هم شرح مي دهم اسم اين غذا را خودم پنكيك خرما گذاشته ام
مواد لازم پس از سه عنصر اوليه براي 4 نفر
خرما متوسط مثلا خرماي جهرم 150 گرم
تخم مرغ 4 عدد
نشاسته خشك يك قاشق غذاخوري
شير يا ماست تازه يك دوم فنجان
خرما ها را پس از شستن در آبكش مي گذاريم تاآبش برود سپس هسته آنرا خارج مي كنيم
نشاسته را در شير سرد يا ماست شيرين مي ريزيم تا باز شود
تخم مرغهارا درون مخلوط كن مي شكنيم و مخلوط نشاسته را روي آن ميريزيم
سپس خرما ها را درون مخلوط كن مي ريزيم
خوب مخلوط مي كنيم تا مايع نرمي از آن حاصل شود درصورت تمايل كمي دارچين به
آن مي افزائيم و مايع را درون ماهي تابه اي كه روغن در آن داغ شده است ميريزيم
ضخامت مايع در ماهي تابه حدود 1 سانت مناسب است
به علت شيرين بودن مخلوط تهيه شده بايد با شعله پائين به مدت كوتاه مايع گرفته شده را برگردانيم تا طرف ديگرش هم درون روغن بگيرد درواقع اين غذا نياز به سرخ كردن ندارد و مواد آن نيز چندان نياز به پختن طولاني ندارد
پنكيك تقسيم شده را درظرف تخت بچينيد و سر سفره صبحانه و يا شام يا به عنوان دسر گرم زمستاني سرو كنيد
اين دستور را يك عصر زمستان كه همراه 14 پسر كوچك نازنينمان ناهار را بيرون خورده بوديم و آشپز مرخصي بودوبرنامه شام خرما و تخم مرغ بود وقتي از گردش برگشتيم برايشان درست كردم
عنصر اوليه هم كه گفتم عشق به اين كودكان محروم از عواطف پدرومادر ژني است كه حدود سه سال است شادي بودن مستمر را با آنها دارم و اميدوارم با اين چاشني آينده بهتري براي آنها بسازم و در كنار اين عشق و اميد حس غير مفيد بودن را در شروع هفتمين دهه زندگي از خود دور كنم
ناهید خانم عزیز یکدنیا ممنون از این دستور عالی
برای من باعث افتخار است که باشما و خانم علیزاده از این طریق آشنا شدم امیدوارم همیشه موفق باشید و با عشقی که به این بچه ها میدید مسلم ۱۴ انسان عاشق و مسئول بار میآیند که انها هم مثل شما
این عشق رو به دیگران منتقل میکنند
شاد باشید
ای جانم… عاشق این مدل نوشتنت هستم لیلا جان . عشق به مقدار کافی ، سیر نازنین ، … باز هم می گم عاشق مثبت نگریتم دوست خوبم… و ممنون از آموزش خوبت
—-
روحشون شاد
آرام عزیزم خوشحالم که خوشت اومده و ممنون از محبت همیشگیت
شاد باشی
سلام
ممنون خانم گرامی که از استاد یاد کردید . جای بسی خوشحالی است . با احترام الهه کسمایی
ممنون از شما الهه جان
باعث افتخار بود که تونستم یادی از ایشون بکنم
شاد باشید