شانزده سالگی شیرین و فیس بوک

تو چقدر خاطره از  ۱۶ سالگیت داری ؟

غیر از اون که  من خیلی خاطره های خوب از اون زمان دارم

بیشتر یادمه که بهم یاد آوری میشد که شما دیگه خانم بزرگی شدی و باید مراقب رفتارت باشی و این کلمه خانم دایم تاکید میشد

همه میگن سن ۱۶ سالگی خیلی شیرینه

برای اینه  که ۱۶ سالگی شروع گذاشتن اولین قدمه به دنیای  بزرگسالی و یا شاید هم بخاطر اینه که اکثرا در این سن برای اولین بار حس دوست داشتن رو تجربه میکنن

همه ما هم کم و بیش از  این مقطع سنی  خاطراتی  داریم اما فکر نمی کنم که هیچ کدوم از ما به اندازه « تِسا » دختر شانزده ساله آلمانی  جشن تولدش خاطره انگیز بوده باشه

حالا برات میگم خودت قضاوت کن

این « تِسا » خانم ما  روی فیس بوک دوستانش رو  برای جشن تولدش دعوت میکنه . اما فراموش میکنه که این دعوت رو خصوصی کنه بنابراین این دعوت عمومی میشه و ۱۵۰۰۰ نفر این دعوت رو  قبول میکنن (که احتمالا حدود ۱۴۸۰ تاشون اصلا صاحب تولد رو نمیشناختن )که در تولد  ۱۶ سالگی «تِسا » شرکت کنند

مادر و پدر که متوجه میشن  که دخترشون چه دست گلی به آب داده . اونو  رو وادار میکنن که دعوتنامه رو بقول معروف کنسل کنه و از اون طرف هم به  پلیس اطلاع میدن و همزمان هم از  گارد های محافظ  میخوان که محافظت از خونه شون رو در جمعه شب به عهده بگیره

روز تولد با اینکه دعوت منتفی شده بوده اما  بازم  حدود ۱۵۰۰ نفر که بعضی کیک و کادو هم در دست داشتن   ( شما دقت کن به بیکاری ملت ) به طرف خونه « تِسا » میرن . البته حدود ۱۰۰ پلیس که بعضی هم سوار اسب بودن در این گرد هم آیی شرکت داشتن و  در شلوغی دور و بر خونه در حالی که پلیس یازده نفر رو دستگیر میکنه ؛ یک پلیس  هم صدمه میبینه . خیلی از دختر ها که دمپای پوشیده بودن ؛ پاهاشون روی شیشه شکسته ها زخمی میشه و خلاصه داستانی  میشه و این در حالی بوده که صاحب تولد در خونه مادر بزرگش  در محلی دیگه با عده ای از دوستانش مشغول برگذاری جشن تولد خصوصی بوده

حالا شما به من بگو من و تو خاطره داریم یا این دختر آلمانی

این  اولین بار و قطعا آخرین  بار هم نیست که  فیس بوک عزیز کار دست اعضاش میده

چند وقت پیش توی کانادا یکی از دوستان تعریف میکردکه همکارش زنگ میزنه به شرکتشون  که سخت مریضه و نمیاد سر کار اما اصلا یادش نبوده که ریسش هم در فیس بوکش هست روی والش از حالت خوشی نرفتن سر کار یا بقول امروزی ها دو دره کردن کار میگه

ریس هم روی والش مینویسه که از فردا فکر یک کار دیگه باش

پس توی فیس بوک  حواست رو جمع کن که خرابکاری نکنی

حرف آلمان شد و یاد یک سالاد آلمانی خوشمزه و خیلی آسون افتادم

پس دستور ایندفعه میشه ؛ سالاد سیب زمینی فیس بوکی

موادی که  لازم داری

عشق                                          به مقدار کافی

دقت به انجام کارها                       کمی بیشتر از همیشه

سیب زمینی                                سه تا متوسطش

پیاز قرمز                                     یکی اما بزرگش

کمپوت آناناس کوچک                    یک فنجون

سیب سبز تازه                              یکی اما درشتش

جعفری  خُرد شده تازه                    یک قاشق غذا خوری

مایونز کم چرب برای وجدان راحت     نصف فنجون

نمک و فلفل                                 هر چقدر دوست داری

شما محبت کن سیب زمینی ها رو به هر طریقی که صلاح میدونی بپز. تا اونها میپزه بیکار نشین

برو سراغ سیب سبز خوشرنگ اونو با پوست که خوب شستی به چهارگوش های کوچک ببر و بریزشون در یک کاسه بزرگ که اگر خوشگل هم نبود مهم نیست

آب آناناس هارو در یک لیوان خالی کن و بدون کوچکترین شکی بلافاصله آب آناناس رو سر بکش که کمی نیرو بگیری

آناناس ها که در آبکش مانده اند رو با  شادی به سیبها اضافه کن . حالا برو سراغ پیاز قرمز عزیز ؛ اونو خیلی باریک خلال کن و بهمراهی سیب زمینی ها ی پوست کنده و چهارگوش شده به جمع دوستان سیب و آناناس اضافه کن. بعد هم که مایونز؛ جعفری ؛نمک و فلفل اضافه کردی ؛خوب همش بزن  تا تمام مواد عاشقانه به سُس بچسبن

این اتفاق که افتاد این جمع عاشقانه رو در قشنگترین ظرف خونت بریز و در کنار اونی که دوست داری نوش جان کن

به امید اینکه همیشه مثل دوران شانزده سالگیت سر شار از شور و نشاط باشی

تا دوشنبه دیگه  پر از عشق باش

سفره اینترنتی فیس بوک فراموش نشه