[pro_ad_display_adzone id=5]

مُرور خاطرات با آتش و چغندر

Lyla Owfi December 4, 2011 23
مُرور خاطرات با آتش و چغندر

الان سه روزه که بیشتر وقتم رو جلوی شومینه میگذرونم . حرارتی که صورتم رو گل میانذازه ؛ لیوان چایی که بغل دستمه و مرور خاطرات .

حتما پیش خودت میگی به ؛به چه رمانتیک

اما بذار یک کمی صحنه رو شفاف تر کنم .

گوشه انبارت پر شده از کارتن هایی که توش لبالب صورتحسابهای پرداخت شده است و قرارداد های کارهایی که کردی .

 هزارهزار کاغذی که بالاخره یک گوشه اش مشخصاتت هست که طبیعتا نباید بدست کسی بیوفته باید یک روزی اینا رو تصفیه میکردم و ا ون روز همون سه روز پیش بود . یکی از کارتونها رو برداشتم و در حالی که کمی از سرمای انباری میلرزیدم  رفتم کنار شومینه نشستم همینطور که چاییم رو مزه مزه میکردم یکی از کاغد ها رو باز کردم .  تاریخ روش مال ۲۰۰۵ بود . پیش خودم  گفتم  ای وای ببین چه زود گذشت .

پاکت دوم  و سوم و چهارم رو که سوزوندم به خودم اومدم دیدم که بقیه اهل خونه ام با من همبازی شدند .

   همه نشستیم  دور وبر شومینه و مشغول باز کردن پاکت هایی شدیم  که هر کدوم یاد آور دوره   خاصی بودند.

موزیک متن :  نچ ؛ نچ یا اینکه ای داد؛ یادته که سر این برنامه چنین شد و چنان شد

این کاغذ ها هم مثل خود خاطره ها چند دسته بودند کاغذهایی که یاد آور استرس بودند و کاغذهایی که یادآور روزای خوش اما چه خوش چه ناخوش همه باید میسوختن البته دروغ نگم که از سوختن و مچاله شدن بعضی از اونا دلم حسابی خنک میشد .

 با این برنامه های زندگی و بدو بدو کم پیش میاد که آدم فرصت مرور گذشته اش رو  پیدا  کنه . اما من در این سه روزه شانس اینو داشتم که این کار رو بکنم و حسابی خاطراتم رو ورق زدم .

حاصل این سه روز شومینه پارتی سه چهار کیسه خاکستر شد و یک انبار خالی . من  لابلای اون کاغذ ها  هم شاد شدم و هم دلگیر اما هر چی بود نتیجه اش برای من مثبت بود و پر انرژی .

شب هم طبیعی بود که به علت شومینه پارتی شامی در کار نباشه . بنابراین مهمون رستوران چینی محل شدیم طبق رسم رستورانهای چینی در آخر همراه با صورتحساب یک شیرینی

Fortune Cookies

 بهت میده که توش یک خط مثل فال برات نوشته

مال من این خط بود     « دیروز رو بخاطربسپار  اما در امروز زندگی کن »

به زبون خودمون یعنی دم غنیمته .

اونشب در اون رستوران یک سالاد خوردم که علاوه بر رنگش مزه عالی داشت . امروز اونو برای تو درست میکنم میدونم که خوشت میاد.

عشق                          بمقدار کافی

مرور گذشته و نگاه به آینده               هر چه بیشتر بهتر

چغند رپخته یا همون لبوی خودمون                   یک فنجون حلقه شده

اسفناج تازه خوشرنگ                                    هر چقدر که صلاح میدونی

پیازچه جوان  که از درازا خُرد کردی                    پنج ؛ شش ساقه

گردو خیس شده در آب                                  نصف فنجون

آب لیموی تازه                                            دو قاشق غذا خوری

رو غن زیتون اعلا                                          یک چهارم  فنجون

نمک و فلفل                                                هر چقدر دوست داری

در یک کاسه بزرگ تمام موادت رو بریز و بعذ از اضافه کردن آ بلیمو ؛ زوغن زیتون:.نمک و فلفل

خو ب که مخلوط کردی در قشنگترین ظرف خونت بریزو در کنار اونی که دوست داری نوش جان کن 

تا دو شنبه دیگه شاد باشی

سفره اینترنتی فیس بو ک یادت نره

راستی یک تغییر در برنامه سایت دادم و اونم اینه که جواب محبت دوستان رو در سایت در همون صفحه جواب میدم

23 Comments »

  1. FATI December 5, 2011 at 12:32 AM -

    به نظر من از خاطرات بد همون خاکسترش باقی بمونه بهتره ولی خاطرات خوب حتی اگر اثرش سوزانده بشه از ذهن و فکر ما با هیچ آتشی از بین نمی ره و جزیی از وجودمون میشه ، به امید خاطرات و لحظات شاد برای همگی

  2. manijeh December 5, 2011 at 6:16 PM -

    Hamin Emshab dorost mikonam.love,M

  3. Lyla Owfi December 5, 2011 at 11:09 PM -

    نوش جان منیژه جون عزیز

  4. Lyla Owfi December 5, 2011 at 11:12 PM -

    فاطی جان دقیقا همینطوره
    شاد باشی عزیزم

  5. منیر December 7, 2011 at 1:54 AM -

    ممنون از اینکه سالاد خوشمزه تون رو با ما شریک شدید 🙂

  6. زهرا عرفانی December 7, 2011 at 7:04 AM -

    سلام لیلا جان.
    چند وقتیه که سر نزدم بهت. امیدوارم که ببخشی و بذاری به حساب اینکه سرم واقعا شلوغ بود.
    این حس شومینه پارتی ت بدجوری به من منتقل شد. کاملا خودم رو کنارتون حس کردم.
    شیرینی زندگی، وقتی که کنار عزیزانت باشی، خیلی شیرینتر میشه.
    میبوسمت و بهترین ها رو برات آرزو میکنم.

  7. merza December 7, 2011 at 9:15 AM -

    Man tazegiha dobareh laboo ra kashf kardam. wow asheghesham. mamnoon.

  8. Shirin December 7, 2011 at 1:14 PM -

    merci az salade por vitamin
    gozashteye shoma oghyanoose rahmat o beheshte javdan ro dar khodesh dare…midunam ke lahze lahzash dar ghalbet javdane…
    in rooza jaat kheili khaliye azizam…vaghean be yadet budam ..
    Shirin

  9. تستر کوچیکه December 7, 2011 at 11:12 PM -

    سلام لیلا جون
    دیروز رو بخاطربسپار اما در امروز زندگی کن ! واقعا هم همینه اگه بتونیم اینطوری باشیم خیلی عالی میشه!
    چه سالاد خوبی درست کردی خانومی مرسی 🙂

  10. Lyla Owfi December 7, 2011 at 11:14 PM -

    نوش جان تستر عزیز

  11. Lyla Owfi December 7, 2011 at 11:15 PM -

    ممنون شیرین جان شما همیشه به من لطف دارید

  12. Lyla Owfi December 7, 2011 at 11:16 PM -

    مهرزاد جان منم خیلی لبو رو دوست دارم

  13. Lyla Owfi December 7, 2011 at 11:18 PM -

    سلام زهرا جان
    جات خیلی خالی بود و خوشحالم که امروز مهمان سفره شدی شاد باشی عزیزم

  14. Lyla Owfi December 7, 2011 at 11:18 PM -

    نوش جان منیر عزیز

  15. شکمو December 8, 2011 at 3:41 AM -

    عالی شده سالاد خوشمزت لیلا جون ممنون

    عمر است که میگذرد خدا اخرمون رو بخیر کنه

  16. شادی December 8, 2011 at 9:02 AM -

    لیلا جونم واقعاً هم آدم وقتی براش یه موضوع اینجوری پیش می آد تو گذشته ها غرق می شه اما اون نوشته ی رستوران چینی چقدر با اوضاع اون روز مطابقت داشته! خیلی جالب بود. من همیشه می گم این جور چیزا یه نشانه است و فکر می کنم اون فال هم یه نشانه بود. سالاد زیبات هم خیلی عالیه. ممنون 🙂

  17. Mary Gh December 8, 2011 at 9:46 AM -

    Lili jun, to ro khoda biayn kazaye shohare mano ham besuzunin! lol

  18. شاپرک December 9, 2011 at 4:02 AM -

    سلام لیلا جون با وجودی که ندیدمت و فقط از نوشته هات میشناسمت ولی احسای نزدیکی زیادی با این نوشته هات دارم حسابی منو کنجکاو کردی بدونم چه کاره ای
    (چشمک)
    دستت درد نکنه برای این سالاد خوشمزه و خوشرنگ
    بووووووووووووووس

  19. S December 9, 2011 at 11:21 AM -

    🙂

  20. Lyla Owfi December 10, 2011 at 11:23 PM -

    شاپرک جان خوشحالم که همچین احساسی به من داری
    شاد باشی میبوسمت

  21. Lyla Owfi December 10, 2011 at 11:24 PM -

    مریم جان فکر کنم که باید یک شومینه پارتی راه بندازی و خودت رو خلاص کنی
    شاد باشی عزیزم

  22. Lyla Owfi December 10, 2011 at 11:26 PM -

    شادی جان دقیقا همینجوره منم با شما موافقم
    شاد باشی عزیزم

  23. Lyla Owfi December 10, 2011 at 11:27 PM -

    لیلا جان ( شکمو ) منم همین آرزو رو دارم امید وارم که همه کارها آخرش خیر و خوشی باشه
    شاد باشی

Leave A Response »