پیش غذا »
بوى سير و ستاره ها
بسته سنگينم را روى صندلى ميگذارم و هنوز در ماشين راكامل نبسته، رو به راننده كه از حال و هواى ماشين معلوم است شب پيش حسابى و يك دل سير، سير خورده، ميگويم از
Read More »کتابِ دست بدست و صبحانه دلمه نما
از بین خاطرات من؛ یکی از پررنگترین و خوشرنگترین قسمتها؛ کتابخونه خونه کودکیمه که به همت پدر نارنین پر از کتابهای بی نظیر و پر خاطره است تو خونه خودم هم محبوب ترین
Read More »مِرى كوانت و ویور؛ همراهان مدرسه من
بعضی وقتها بدون هیچ دلیلی یک تکه از خوشی های گذشته گوشه ذهنم جا خوش میکنه و دم به دقیقه بلند ميشه جلوم رژه ميره. من هم با سر زدن بهش کلی حالم رو
Read More »کودک درون و اینترنت نا محدود
مطمئنم تو هم که بچه بودی برای خودت یک جای امن گوشه کنار خونه داشتی یا یک روزایی دلت میخواست برای خودت یک خونه بسازی و با یک مشت خوراکی و يك سرى اسباب
Read More »دلمه و اتاق زير شيروانى
خوب یادمه بچه که بودیم تو شیراز تمام مدارس؛ کلاس ها شون رو براى ایام عید در اختیار مهمان های نوروزی قرار میدادند و من همیشه به حال اون بچه های مسافر ساکن در
Read More »اسفناج بی ادعا ترین سبزی دنیا
چند سال پیش بعد از چاپ اول کتابم مواد لازم عشق بمقدار کافی خانمی از ایران به من زنگ زدن و بعد ازاینکه کلی به من انرژی مثبت در مورد کتابم دادن ؛
Read More »زندگی فتوشاپی و پیش غذای واقعی
اينروزا بيشتر مردم دنيا ساعتهاي زيادى از روز رو در اينترنت ميچرخن بعضيها براى كار و بعضى براى گذروندن اوقات فراغت. اينترنت در چند سال اخير به مهره مهمى در اطلاع رسانى تبديل شده.
Read More »پنجره قدیمی؛ دفترعقاید؛ تارتار
پارسال که تهران بودم توی یک روز پاییزی تصمیم گرفتم برم به کوچه بچگی ونوجوانیم ؛سراغ خونه قدیمی تمام میدون هفت تیر رو که اونزمان برای ما ۲۵ شهریور بود پیاده رفتم به طرف
Read More »اخلاق بد ، كوكوي آسانسوري
چند روز پيش اخلاق درست وحسابي نداشتم بنابراين تصمييم گرفتم كه تا كار به درگيري با اهل خونه كشيده نشده از خونه بزنم بيرون به نيت شفا بيرون اومدم و دگمه اسانسور رو زدم
Read More »