[pro_ad_display_adzone id=5]
اخلاق بد ، كوكوي آسانسوري
Lyla Owfi
January 26, 2014
چند روز پيش اخلاق درست وحسابي نداشتم بنابراين تصمييم گرفتم كه تا كار به درگيري با اهل خونه كشيده
نشده از خونه بزنم بيرون به نيت شفا
بيرون اومدم و دگمه اسانسور رو زدم
همينطور كه تو سرم هزار تا مسله رو بالا و پايين ميكردم ديدم صداي داد و فريادي از راه دور مياد كمي كه دقت كردم ديدم صدا داره نزديك و نزديكتر ميشه
آسانسور به طبقه ما رسيد و وقتي درش باز شد من متوجه منبع صدا و داد وفرياد شدم
چشمم به خانم و آقاي جواني افتاد كه تقريبا صورتشون برنگ بنفش در اومده بود و ظاهرا بخاطر باز شدن
در آسانسور و ديدن من لحظه اي آتش بست داده بودند
البته فقط لحظه اي چون اون آقا چنان ضربه اي به شاسي بسته شدن در آسانسور زد كه من فكر كردم اگر
بسرعت وارد آسانسور نشم در بسته ميشه و من بينوا لاي در ميمونم
اصلا هم به فكرم نرسيد كه اون زوج عصباني رو به حال خودشون بذارم و با آسانسور ديگه اي برم
وارد كه شدم آقا دوباره شروع كرد به داد زدن و به همون شدت روي صفحه موبايلش ميكوبيد و خانم
همراهش هم به رسم همراهى سرش رو كرده بود تو موبايل آقا و يكضرب داد ميزد
البته كه من زبونشون رو نميفهميدم اما از حركات و بالا رفتن صدا ميشد فهميد كه مسلما قربون صدقه هم نميرن
يك ان بخودم گفتم آخه تو اين وسط چكار ميكني
اما براي اين سوال كمي دير بود آسانسور در يكي از طبقات ايستاد و مرد هم يورش برد بطرف شاسي بستن در
يك بچه بينوا هم كه شاسي رو زده بود و منتظر بزرگترش بود تا چشمش به ما افتاد سلام كرد
اما آقاي همسفر ما چنان محكم شاسي رو زد و با داد به بچه نگاه كرد كه اون طفلكي عقب عقب رفت بيرون
وقبل از اينكه در كامل بسته شه صداي گريه اش رفت بالا
اونجا بود كه من فهميدم عقل اون بچه بيشتر از من كار كرد كه همراه ما نشد
دردسرت ندم تلفن آقا هم جواب داد و اونم گذاشت رو بلند گو و خلاصه يك آن ديدم سه نفر دارن سر هم داد
ميزنن وقتي در آسانسور طبقه همكف باز شد و زن و مرد با همان سرو صدا از آسانسور رفتن بيرون من
تازه فهميدم كه اصلا دكمه طبقه مورد نظرم رو نزدم
همينطور داخل آسانسور ايستادم تا صداي داد ها دور شد نفس عميقي كشيدم و شاسي طبقه خونم رو زدم و برگشتم بالا
و حسابي خودمو سر زنش كردم كه چرا زبون فيليپيني بلد نيستم
و اما دستور ايهفته
كوكوي اشپل ماهيه كه من اسمش رو ميذارم كوكوي آسانسوري
موادي كه براي كوكوي آسانسوري لازم داري
عشق بمقدار كافي
اشپل ماهي يكي
تخم مرغ سه تا
جعفري و گشنيز خرد شده يك فنجون اندازه گيري
پياز ريز شده يكي متوسطش
سير نازنين ريز شده دو حبه درشتش
نمك و فلفل و زرد چوبه هر چقدر صلاح ميدوني
اول از همه فرت رو روي درجه ٣٥٠ فارنهايت روشن كن
بعدش محبت كن اشپل رو بشور پوسته نازك روشو بكن و در يك كاسه زيبا با چنگال كمي از هم جداشون كن
بعد تخم مرغ هارو در يك كاسه بشكن و حسابي با چنگال بزنشون
حالا تخم مرغ ها رو بهمراهي بقيه مواد به اشپل ها اضافه كن كمي همشون بزن تا تمام مواد با هم آشنا بشن
بعد در يك ظرف مناسب فر كمي روغن بريز اگر اسپري روغن داري اسپري كن
موادت رو بريز توش و با شادي روونه فرش كن بعد از سي دقيقه يا تا زماني كه كوكو طلايي بشه بهش
فرصت بده حاضر كه شد در زيبا ترين ضرف خونت بذارش و در كنار اوني كه دوست داري نوش جان كن
Related
About the author: Lyla Owfi View all posts by Lyla Owfi
لیلی جون عالی بود امیدوارم که مشکل با اهل خانه به علت ویلون و دردسرهایش نبوده و یکی از صد مسئله که به آن فکر میکردین مسئله ساز نبوده امیدورم که دیگر سوار هیچ آسانسور جنگی نشوید و همیشه در آرامش باشید دوستتون دارم فاطی
چه کوکوی خوشگلیه به به
فاطي معزي عزيز
نه خيالت راحت هيچ ربطي به هيچ نوع سازي نداشت
شاد باشي عزيزم
نوش جان فاطي عزيز
شاد باشي
مگر بانوی پراز عشق ما هم عسبانی میشه؟؟؟ همیشه شاد باشید بانوی عشق
ليلي جان ممنون از محبتي كه به من
داري
جواب اي سوال رو بايد از اهل خونه بپرسي 🙂
شاد باشي عزيزم
سلام
مطلب اخلاق بدو کوکوی آسانسوری
قیاس خوبی از این دو موضوع داشتید که قاب تامل استذ