[pro_ad_display_adzone id=5]

لطف كن ولنتاين من نباش

Lyla Owfi February 17, 2014 11
لطف كن ولنتاين من نباش

دوستي برام از ماجرايى گفت كه ميخوام براى تو هم تعريف كنم

ميگفت: روز قبل از ولنتاين شوهرش بهش ميگه عزيزم من فردا ميخوام بهترين روز  ولنتاين رو برات بسازم

دوست منم كه هيجانزده شده بوده ميگه چى ؟

ولنتاين ؟

تو كه هر سال ميگفتى اين ننر بازيها بما نيومده

شوهرش ميگه : خب اشتباه ميكردم . چه بهتر از اين كه يك روز بهانه اى باشه كه آدم عشقش رو به كسي كه دوست داره ثابت كنه شما فردا از صبح كه پا ميشى فقط به كارايى كه دوست داري برس

شام هم با من

دوست منم كه تحت هيچ شرايطى نميخواسته اين موقعيت رو از دست بده همون موقع يك ايميل به محل كارش ميزنه و روز بعد رو مرخصى بى حقوق ميگيره

و همونطور كه براي فرداش برنامه ريزى ميكرده به رختخواب ميره و خوش و خرم ميخوابه

صبح تا چشمش رو باز ميكنه تصميم ميگيره كه از روز تعطيلي يا بقول همسرش ولنتاين نهايت استفاده رو ببره

موقع خروج از خونه چشمش به ياداشتي از شوهرش ميوفته كه براش كلى كلمات عاشقانه رديف كرده بوده و در آخر با شرمندگى خواهش كرده بوده كه ليست خريد پشت همين كاغذ رو براش تهيه كنه و نوشته بوده اگه بخوام بعد از كار تازه برم دنبال خريد خيلي دير ميشه و تاكيد زيادي روي خريد ميگو كرده بوده

اونم با يك نگاه به ليست ميفهمه كه تهيه كردن اين اقلام كمه كم سه تا چهار ساعت وقتش رو ميگيره. اما از اونجايي كه نميخواسته حس شكوفا شدن ولنتاين رو تو شوهرش بكشه ليست رو تو كيفش ميذاره و از خونه ميزنه بيرون

حوالى عصر خسته از خريد و ترافيك قيد بقيه كارهاش رو ميزنه و تصمييم ميگير ه بر گرده خونه چون بخاطر رسيدن به اقلام خاصي كه در ليست خريد بوده ، مخصوصا ميگو مجبور شده بود با مترو، اتوبوس و دربستى به گوشه كنار شهر سر بزنه. بنابراين ترجيح ميده فرصت باقيمونده رو تو خونه بگذرونه

 يكي دو ساعت بعد از رسيدنش ، همسر مهربان

 با يك دسته گل قرمز از راه ميرسه. دوست منم خوشحال, همه خستگيش رو فراموش ميكنه و

به استقبال شوهر متحول شده اش ميره

همسر عزيز به خانمش ميگه شما بشين اين فيلم رو كه گرفتم ببين تا من شام مخصوص ولنتاين رو با پيش غذاى ميگو ووو آماده كنم. دوست منم خوشحال قبول ميكنه

هنوز تيتراژ اول  فيلم تموم نشده بوده كه سوالهاى اين كجاست و اونو كجا گذاشتى شروع ميشه

بعدم صداى بهم خوردن ديگ و ديگبرى بوده كه از آشپز خونه نيمه اپن خونه ميومده

سوالهاي پى در پى و سراغ گرفتن از وسايل ادامه داشته طورى كه دوست من تصمييم ميگيره قيد فيلم رو بزنه و فقط بيحركت روي مبل بشينه

كم كم  خوابش ميبره

كمى كه چشمهاش گرم ميشه با سرفه از خواب ميپره وقتي چشمش رو باز ميكنه همه خونه رو دود گرفته بوده

 فكر ميكنه شوهرش ديگه سنگ تموم گذاشته و از اين دودها كه تو كنسرت ها دور و بر خواننده ميزنن تهيه كرده كه جو كاملا رمانتيك بشه .اما بوى بد سوختگى و سرفه هاى در حد مرگ شوهر عزيز چيز ديگرى ميگه

به طرف آشپز خونه ميدوه كه ميبينه روغن داغ همينطور بحالت فورانى از توى ديگ روي گاز ميريخته و بعدم سرازير ميشده كف آشپز خونه. همسر ولنتاينى هم با دستمال آشپزخونه تند و تند ميزده روى اجاق كه آخرين شعله هاى آتيش رو خاموش كنه

خلاصه دردسرت ندم دوست من به كمك همسر ولنتاينيش ميره وتمام ميگوسوخته ها رو در سطل ميريزه و كف آشپز خونه رو روزنامه ميندازه تا بعد فكرى براش بكنه

با نگاه به دور و بر آشپزخونه كه چيزى كم از صحنه بعد از انفجار نداشته بيصدا ميره بيرون كه ايميل ديگرى براي درخواست يكروز ديگه مرخصي بنويسه

 بعد از ساعتى كه دوتايى رو مبل پخش ميشن و دود كمتر ميشه تازه چشم دوستم  به ميز شام چيده شده ميوفته

كه كلى هم ولنتاينى بوده كارتى رو از تو بشقابش بر ميداره ميخونه كه

I want to be your Valentine

<< من ميخوام ولنتاين تو باشم >>

خنده اش ميگيره و همينطور كه پماد سوختگي رو به شوهرش ميداده  بهش ميگه عزيزم راست ميگفتى اين ننر بازيها به ما نيومده. امسال كه گذشت ولى از سال ديگه لطف كن ولنتاين من نباش. حالا هم برو لباست رو عوض كن تا زنگ بزنم به پيتزايى چيزى بيارن

خلاصه دوست من وقتى از يكروز مرخصى بي حقوق ديگه  و خستگى شسشوى آشپزخونه ولنتاينيش گفت

بهش گفتم برو خدا رو شكر كن كه كار در مرحله پيش غذا متوقف شد كه اگر ادامه داشت احتمالا ولنتاينتون به آتش نشانى هم ميكشيد

و اما دستور اينهفته يك غذاى فوق العاده آسون و خوشمزه است كه برعكس پيش غذاى همسر دوستم اصلا خطر آتيش سوزى نداره

موادي كه براى كوكوى بى دردسر؛ لازم دارى

عشق                                            بمقدار كافى

كدوي سبز خوشرنگ رنده شده           سه تا خوبش

هويج نارنجى زيباى رنده شده          دوتا متوسطش

پيازچه جوان ريز شده بهمراه ساقه سبز   چهار تا تازه اش

تخم مرغ                                     شش تا هشت تا

سير نازنين له و ريز شده                     دو حبه

آرد سفيد                                 يك سوم فنجون اندازه گيرى

بيكينگ پودر                                يك قاشق چايخورى

پنيرچدار  رنده شده                     نصف فنجان اندازه گيرى

زعفران حل شده در آب                 يك قاشق غذا خورى

زردچوبه ،نمك و فلفل هر چقدر صلاح ميدنى

شما در يك كاسه مناسب و زيبا، كدو،هويج، سير عزيز، پيازچه، پنير رو بريز بعد كه آرد و بيكينگ پودر رو اضافه كردى حسابى مخلوطشون كن

coco2

 تخم مرغهاتو  در يك كاسه كوچك بريز و حسابي با چنگال بزنشون همزمان هم زعفران، زردچوبه، نمك و فلفل رو بريز خوب كه يكدست شدن،  به جمع كدو و دوستان اضافه كن و حسابى مخلوطشون كن

در اين مرحله هم ميتونى در ماهيتابه سرخشون كنى، هم مثل من

 در ظرف مناسب فر كه كمى چربشون كردى بريزي و در فرى كه روى درجه ٣٥٠ درجه فارنهايت گرم كردى براى مدت نيم ساعت يا تا زمانى كه كاملا طلايى بشه بذارى

بعدم بى درد سر در كنار اونى كه دوست دارى نوش جان كنى

براى رسيدن به سفره اينترنتى فيس بوك اينجا كليك كن

11 Comments »

  1. Fati February 17, 2014 at 8:06 AM -

    هر كه را بهر كاري ساختند

  2. Lyla Owfi February 17, 2014 at 11:28 AM -

    دقيقا فاطى جان
    شاد باشي

  3. mahnaz February 19, 2014 at 12:37 AM -

    lyla jan mamnoon az matlabe ziba va mofidi ke gozashty makhsoosan chon goosht nadasht aalii bood chon doktor masrafe goosht ro baraye hamsaram mamnoo karde
    rastesh kheili halam khoob nabood oomadam tooye sofreye internety neveshtehatoon roo khoondam enerzhim bishtar shod baram doa konin az in halat dar biam dooset daram
    ba eshgh
    mahnaz

  4. Lyla Owfi February 19, 2014 at 2:45 AM -

    مهناز نازنين خوشحالم كه كوكوى بى دردسر رو پسنديدى
    اگه كمى تو سفره بچرخى هم حالت روبراهتر ميشه هم غذاهاى بدون گوشت ديگرى هم پيدا ميكنى
    اميدوارم هر چه زودتر خوش اخلاق بشي
    و فقط براى يادآورى ميگم تو اين حال فقط فقط خود آدم ميتونه بخودش كمك كنه
    پس بجنب دوست من
    شاد باشى

  5. chefnegin February 23, 2014 at 11:55 AM -

    عجب سنگ تمومی گذاشته این اقا.
    البته حتما تقصیریام نداشته بنده خدا. اونم مثل خیلی از مردهای خود ما هیچی از خونه داری و اشپزی نمیدونسته!!

    امیدوارم که عشق همیشه در حوالی تو پرسه بزنه و شاد باشی لیلا جان.

    راستی خوشحال می شم گه گداری تو سایتم ازت کامنتی داشته باشم.

  6. Lyla Owfi February 23, 2014 at 11:15 PM -

    نگين جان اين دوست من استراحت كه نكرد هيچ بيشتر از روزاى معمولى كار كرد 🙂
    من مرتب به شما سر ميزنم و از كارهاى خوبت لذت ميبرم چشم اينبار كامنت هم ميذارم
    ممنون از محبت هميشگيت
    شاد باشى

  7. لیدا March 27, 2014 at 12:47 PM -

    ممنون از این داستان زیبا وبامزه هرچند که برای دوست شما اصلا هم خوشایند نبود 🙂 ولی میخواستم تشکر کنم که شروع هر غذا با متنی بسیار زیبا و خاطراتی دلچسب و دوست داشتنی شروع میشه .. لیلا جان برات ارزوی زندگی سرشار از عشق و سلامتی دارم
    خدا رو برات ارزو مندم :-*

  8. Lyla Owfi March 28, 2014 at 10:01 AM -

    ممنون لیدا جان
    خوشحالم که نوشته هامو دوست داری
    و خوشحالترم که مهمان سفره من هستی
    ممنون از محبت شما
    شاد باشی عزیزم

  9. تکین حمزه لو February 13, 2015 at 2:22 PM -

    شوهر عزیز من که می گه ولنتاین مال خارجی هاست روز مادر هم که مال عرب ها …سر ما بی کلاه مونده

  10. Lyla Owfi February 23, 2015 at 11:06 AM -

    خيلى با نمك بود
    تكين جان

  11. Lyla Owfi February 23, 2015 at 11:20 AM -

    خيلى با نمك بود تكين جان
    شاد باشى

Leave A Response »