یکی از کارهایی که واقعا همیشه دوست داشتم بلد باشم، و البته به همون اندازه مطمئن بودم که هیچ استعدادی درش ندارم، کشیدن کاریکاتوره !بعضی وقتها ایده هايى به سرم میزنه و میگم که اگه بلد بودم کاریکاتور بکشم چه میکردم! خلاصه کل خواسته و استعداد من در این راه به دیدن و لذت بردن از کارهای کاریکاتوریست ها ختم شده
همیشه برای من کاریکاتور با اسم کامبیز درمبخش معنا پیدا میکنه
کارهای زیادی رو میبینم اما کارهای کامبیز درمبخش برام حکم خاطره رو دارن؛ خاطرات زمان نوجوانی و جوانی. توى بیشتر مجله ها و روزنامه های اونزمان رد پایی از کاراشون بود. کارهایی متفاوت که همیشه کلی حرف برای گفتن داشتن. یکی از خاطرات خوبم مربوط به بعد از انقلاب و دیدن کاریکاتورهای کامبیز درمبخش در کتاب جمعه اون زمان بود ؛ هفته نامه ای به سردبیری احمد شاملو. به محضی که از طريق پدر عزيزم بدستم میرسید اول از همه سراغ کاریکاتورها میرفتم و بعد سراغ خوندن مطالب. از تو چه پنهون گاهی هم دور از چشم پدر نازنین کاریکاتورها رو میبریدم و نشانه کتابم میکردم. این روزا هم به محضی که کتاب داستان همشهری بدستم میرسه همین کار رو میکنم البته با این تفاوت که دیگه کاریکاتور ها رو نمیبرم
اینبار برنامه مسافرتم به تهران خیلی خیلی اتفاقی به روز آخر نمایشگاه کامبیز درمبخش برخورد. وقتی تلفنی باهاشون صحبت کردم و مطمئن شدم که میتونم در اونجا ببینمشون برنامه رفتن رو گذاشتم. اما ترافیک و باران و صد البته آژانس بد قول دست به دست هم دادن تا من به شب آخر نمایشگاه و دیدن جناب درمبخش نرسم. خلاصه برنامه دیدار ما به روز قبل از برگشت من افتاد. با اینکه یک روز پر کار رو گذرونده بودن، ولی با خوشرویی و سر صبر برام از کارها شون گفتن. از برگشتنشان به ایران ؛نشان شوالیه و از برنامه های در دست اجرا گفتند. از نمایشگاههاشون که هرکدام همیشه متفاوت با هم بوده ؛ از کتاب« دنیا خانه من است» که در فرانسه چاپ شده ؛ از نمایشگاهی که قراره اواخر آذر در گالری سیحون برگزاربشه ؛ از نمایشگاه شیرین در نیویورک که هفتاد کار از بهترین کارهاشون رو قراره اونجا به نمایش بذارن؛ نمایشگاه زیور آلات که بهمراهی خانم لیلی طاهری در بهمن ماه دارن
واقعا دوست دارم این نمایشگاه بهمن ماه رو ببینم چون با تعریفهای ایشون فهمیدم که باید در انتظار یک سورپرایز حسابی باشیم
تمام مدت صحبت و زمان خدا حافظی همانطور که چشمم به طرح هایی که قبل از آمدن من روی کاغذ زده بودن بود؛ آرزو کردم که این هنرمند سالهای سال همچنان موفق بدرخشد
در ضمن جا داره بگم كه در این رابطه اتفاقهای خوبی هم در سفره اینترنتی قراره بیوفته که بهتره هیچی ازش نگم تا به موقعش
و اما دستور این هفته یک سالاد ظاهرا آلمانی است حالا چرا ظاهرا آلمانی؟
چون دستورش رو یک دوست که به آلمان مهاجرت کرده برام داده و اصرار داره که این سالاد معروف آلمانی هاست حالا راست و دروغش پای خودش. مهم مزه اش است که خیلی خوبه
موادى كه براى« سالاد ظاهرا آلمانی» لازم دارى
عشق بمقدار كافى
سيب زمينى پخته خرد شده يك دونه بزرگش
سيب سبز که بهمراهی پوستش خرد شده يكى كوچكش
سيب خيلى سرخ مجددا با پوست خرد شده يكى متوسطش
كشمش نصف فنجىن اندازه گيرى
شويد سبز تازه ؛خرد شده يك سوم فنجون
مايونز كم چرب ( براى راحتى وجدان) یك سوم فنجون
آب ليمو ترش تازه دو قاشق غذاخورى
نمك وفلفل هر چقدر دوست دارى
شما محبت كن در يك كاسه بزرگ قشنگ و ترجيحا استيل سيب زمينى،سيبها ،كشمش رو بريز و روشون آب ليموى تازه روبريز و حسابى همشون بزن .حالا نوبت مايونز است كه وارد شود و تمام مواد سالاد رو عاشقانه بهم نزديك كنه
اون رو هم بريز و حسابى همشىن بزن در آخرين مرحله هم زدن؛ شويد عزيز رو به اين جمع دوست داشتنى اضافه كن و در قشنگترين ظرف خونت بريز و در كنار اونى كه دوست دارى نوش جان كن
برای رسیدن به سفره اینترنتی فیس بوک اینجا کلیک کن
لیلاجان من هم به آثار آقای درم بخش به اندازه ی خودت ارادت دارم و خاطره. می بوسمت و به امید دیدار یا نمایشگاه کتاب تهران یا تورنتو
کیوان عزیز بقول خودت به امید دیدار زودیا در تهران یا تورنتو
شاد باشی