[pro_ad_display_adzone id=5]
به عشق تمام عاشقا
Lyla Owfi
April 4, 2011
بعضی از آدمها عاشق بدنیا میان
نمیدونم که این عده چه طرز فکری دارن که هر چه بی مهری هم ببینند بازم از محبت و عشقشون کم نمیشه
تو؛ توی فامیلت ؛ خونواده ات یا دوستات کسی رو با این مشخصات سراغ داری؟ کسایی که در طول زندگیشون فقط بخشنده هستند و هیچوقت اون قدر که میبخشن ؛نمیگیرن اما بازم عاشقانه فقط به دور و برشون عشق و محبت پخش میکنند
حتما اینو قبول داری که این جور آدما خیلی کمن و متاسفانه تکرارنشدنی
عادت عجیبی دارم همیشه وقتی که دارم آش پزی میکنم فکرم پر میکشه به گذشته . گاهی دور و گاهی نزدیک این حالت همیشه با
منه اما روز های خاص بیشتر هم میشه .مثل همین چند روز پیش که داشتم برای روز سیزده بدر آش رشته میپختم
فکرم رفت به سیزده بدر های نوجوانی و جوانیم که همیشه مهمان عزیزی بودیم که از همون دسته آدمها بود که برات گفتم .یعنی عاشقی که هیچ فکری نداشت جز اینکه عده ای رو دور هم جمع کنه و با عشق پذیرای مهمانانی باشه که شاید ماهها هم ازش خبری نمیگرفتن . امااو بدون هیچ توقعی اسباب پذیرایی رو مهیا میکرد و با روی باز تمام مراسم رو بجا میآورد
با اینکه بخاطر شرایط زندگیم؛ سالها از اون مراسم بدور موندم اما همیشه و همیشه بیاد این عزیز و در خونه بازش و سفره پر از عشقش بودم
و چقدر متاسف شدم که امسال چند روز قبل از سیزده بدر فامیل ما این نازنین رو از دست داد
تمام این چند روز به این فکر میکنم که چقدر خوبه که آدما اینجوری از خودشون اثری بذارن . کسی نبود که از شنیدن این خبر ناراحت نشه . یادش بخیر که من جز محبت و خوبی ازش چیزی در خاطرم نیست
از دست دادن این عزیز منو بیاد یک کاردستی انداخت
در دوران مدرسه یکروز معلم کاردستیمون ؛ روی یک فیبر; یک مخمل قرمز خوشرنگ کشید و روش یک دایره رو مشخص کرد و دور تا دور این دایره رو سوزن ته گرد گذاشت و بعد با نخهای رنگی این سوزنها رو بهم وصل کرد بعد نخها رو از وسط دایره هم گذروند . شوخی شوخی تابلوی قشنگی شد که رنگهای گرمی داشت . و این تابلو رو به دیوار کلاس زد؛ به مرو ر زمان رنگهای این تابلو کمرنگ شدن و بعضی نخهاش آویزون . اما این تابلو برای من ؛همیشه به همان قشنگی روز اول بود نمیدونم که دیدن این تابلو به من چه حس عجیبی میداد
یک امنیت خاطر . چون فکر میکردم که این درست مثل زندگی ما میمونه اگر من خودم رو در وسط این دایره ببینم . اون سوزن ها و نخهای دور مثل خانواده و فامیل و دوستان من هستند که با بودنشون به من امنیت و آسایش میدن . بودن تمام سوزن ها لازم بود چون باعث ارتباط اون نخها میشدن . اولش که بچه و جوونیم تعداد این سوزن ها زیادن اما با گذشت زمان و رفتن خواسته و نا خواسته اطرافیانمون کم کم فاصله بین این سوزنها زیاد میشه و در نتیجه نخهای اون حصارکمی شل میشن اما اگر بخواهیم ؛ با درایت بقیه اونا که موندن بازم میشه حلقه رو محکم کرد و این کار عملی نیست مگر با عشق و محبت
این تابلو و برداشت من از اون تا همین لحظه در ذهن من حک شده .بخاطر همین ؛وقتی که یکی از بزرگان فامیل رو از دست میدیم ؛ سوزن های دور اون تابلو دوباره در ذهنم پر رنگ میشه. همیشه دلم میخواد که خاطرات خوبی که دارم ؛ و آدمهایی که باعث شدند لحظه های زندگیم پر خاطره بشه رو حفظشون کنم؛ تو ی قلبم توی نوشته هام و یا توی عکسهام
چون میخوام با این کار یادم نره که از فرصت ها ی با هم بودن به هیچ قیمتی نگذرم ؛ شاید که خیلی زود دیر بشه
من این دفعه یک پیش غذای بهاری دارم که دلم میخواد تقدیمش کنم
به تمام خوبانی که آسان آمدند؛ بیرنگ ماندند و بی صدا رفتند
موادی که برای پیش غذای بهاری لازم داری
عشق بمقدار کافی
یاد و خاطره تمام کسانی که دوست داریم خروار خروار
فلفل دلمه زرد و قرمز دو تا از هر کدوم
پیازچه سبز و خرم که با ساقه اش خرد شده نصف فنجون
سیر نازنین ریز و له شده سه تا حبه
قارچ ترو تازه خُرد شده یک فنجون
کرفس خُرد شده مجددا نصف فنجون
هویج نارنجی خوش رنگ رنده شده دوباره نصف فنجون
اورگانوی خشک یک قاشق غذا خوری
رب گوجه فرنگی خوشرنگ دو تا سه قاشق غذا خوری
پنیر مازارلا رنده شده نمیدونم بسته اش رو بذار تا بهت بگم
آب مرغ یا آب خالی ۱/۳ فنجون
کره دو قاشق غذا خوری
نمک و فلفل هر چقدر صلاح میدونی
آرد سوخاری ۱/۴ فنجون
قبل از هر کاری فر رو روی درجه ۴۰۰ روشن کن
بعد یک ماهیتابه خوشگل رو بذار روی حرارت متوسط کره رو بریز توش و بهش فرصت بده که آب بشه . قبل از اینکه کره بسوزه سیر نازنین رو اضافه کن . کمی که رنگش طلایی شد قارچ رو بهمراهی کرفس؛ هویج و پیازچه رو داخل ماجرا کن و بهشون فرصت بده تا با هم کنار بیان . حالا شما رب رو بهمراهی نمک و فلفل اضافه کن و همش بزن تا همچین بفهمی نفهمی رب هم تغییر رنگ بده.ارگانو رو اضافه کن و آب مرغ رو با احترام داخل ماهیتابه بریز و همی بزن به اندازه ای که آبش تمام بشه بهش فرصت بده بعد آرد سوخاری رو بریز و همی بزن و سریع از روی حرارت برش دار و برو سراغ فلفل ها اونهارو که شستی و خوب خشک کردی رو از وسط نصف کن داخلش رو از مواد خوشمزه ات پر کن و روش کامل با پنیر بپوشون و در سینی فر بذار و با خوشی اونو در بمدت ۲۵ تا ۳۰ دقیقه در فر بذار
وقتی غذات حاضر شد اونو در قشنگترین ظرف خونت بذار و با عشق و یاد تمام کسانی که باعث شدن که تو در زندگیت خاطرات خوشی داشته باشی نوش جان کن
تا دو شنبه دیگه شاد باشی و عاشق
Related
About the author: Lyla Owfi View all posts by Lyla Owfi
زندگی فرصت ماشدن جدایی هاست
Khoda biyamorzateshon
bah bah kheyli aliee hatmanemtehan khaham kard
lili jon avalin satre matlabet ro ke khondam yade khanome Ladan oftadam , khoda rahmateshon kone ,baraye hame khaterate ghashangi az mehraboni va mehman navazi beja gozashtan ,roheshon shad .
be shoma va khanevadeh mohtarameton tasliat migam .
farah
سلام لیلای عزیزم. مطلبت رو که خوندم اشک تو چشمام نشست. به خاطر اینکه با تمام وجودم حسش کردم. واقعا باید قدر عزیزانمون رو بدونیم برای اینکه معلوم نیست تا کی بتونیم کنار خودمون داشته باشیمشون.
غذا هم عالیه. مطمئنم که خیلی ی ی خوشمزه میشه.
دست گلت درد نکنه عزیزم.
میبوسمت.
لیلی عزیزم، بسیار زیبا نوشتید مثل همیشه. کاش این را زودتر دیده بودم و امروز با تمام عزیزانی که در مراسم یادبودشون شرکت کرده بودند، سهیم میشدم… واقعا آدمهای بزرگ همونهایی هستند که وقتی زنده هستند کمتر قدرشون دونسته میشه، چون فقط از خودشون برای دیگران مایه میذارن بدون هیچ چشم داشتی. بازم ممنون و یاد سیزده بدرهای فشم بخیر.
hichvaght yadam nemire yek bar ke man asbabkeshi dashtam , fatemeh khanom ladan baramun ghormesabzi ferestad .dar un mogheiyat va ba un khastegi bishtar az mazzeye ghaza mohabatesh be man chasbid . in mohabatesh ro mesle bagheye mehrabunihash faramush nemikonam . khoda rahmatesh kone
mary
Besiaar Ziba! Tasliat va rooheshoon shad.
mamnoon
Sorry for your lost Lili jon
سلام دوست من، سال نوتون مبارك، . خيلي خوشمزه و عالي به نظر مياد، حتما درست ميكنم، نوشته هاتون آدم رو مي بره به يه دنياي ديگه، ممنون از اينهمه انرژي كه بهم ميدي
سلام نازنینم …لیلا خانوم مهربون …..مثل همیشه خیلی زیبا نوشتید …غذا هم فوق العاده هست
سلام لیلا جون
من این نازنین را ندیده بودم و از نزدیک باهاشون آشنا نبودم ولی غم از دست دادنشون را کاملا حس کردم درست مثل اینکه سالهاست میشناختمشون خدا رحمتشون کنه .
اون کاردستی را خیلی قشنگ تشبیه کردی و غذای خوشمزت از دور هم کاملا خوردنیه دستت درد نکنه عزیزم .
Azize delam Lili joonam salam,
Cheghadr ghashang va ziba neveshi. Haghighat ra neveshi. Man yek liste boland daram ke por az in adamhaye ashegh hast ke alan dar in donya nistand vali man ba eshgh va fekr be oonha roozhaye zendegiam ra migzaroonam va hess mikonam ke pahlooye man hatand. Yade oon roozhaye ziba bekheir.
Lili joonam kheili doostet daram va omidvarem ke bezoodi bebinamet.
وبلاگ بی نهایت جالبی دارید. واقعا لذت بردم
سلام بانوی عشق….خیلی زیبا و دلنشین… اگر از این ادم ها در اطرافمون داریم ,خوبه که بهشون بگیم که چقدر عزیرن…و چقدر دوسشون داریم…من فکر می کنم تاثیرکلمات خیلی زیاده…
باز هم ازتون ممنونم …که اینقدر بااحساس نوشتید….
لیلی جان منم فکر میکنم که همیشه باید به کسایی که دوستشون داریم بگیم ولی متاسفانه گاهی یادمون میره که کسانی قابل دوست داشتنن
و این خیلی بده که وقتی بفهمییم که دیگه اونا نباشن
شاد باشی عزیزم