[pro_ad_display_adzone id=5]
سالاد پاستا برای اهالی ده شلمرود
Lyla Owfi
February 7, 2011
همیشه کتاب قصه هایی که برای بچه ها م می خریدم بعد از یکبار خوندن در کتابخونه گذاشته میشد و بندرت اتفاق میوفتاد که دوباره خونده بشه ، همیشه اونا بدنبال چیزی جدید بودند
هیچوقت فکر نمیکردم که کتاب ” حسنی نگو یه دسته گل” رو که از دکه روزنامه فروشی بخاطر نقاشی خوش آب و رنگش خریدم ، اینطور در خونه ما موندگار بشه و هیچوقت توی کتاب خونه قرار نگیره ، هر شب بعد از خوندن یه قصه جدید ، بازم اگه حسنی رو نمی خوندی فایده نداشت و حتما حُسن خطام با کتاب حسنی بود و رفتنش به حموم . اینقدر اونو ورق میزدند و از حفظ شعراشو میخوندن که کتاب ورق ورق می شد و بازم مجبور میشدم که برم یه دونه نوشو از دکه سر کوچه بخرم. کم کم مجموعه کتابهای حسنی که کم هم نبودن کامل شد .اینقدر با اون شعر و نقاشیهاش میرفتیم تو حس که فکر میکردیم واقعا اهالی ده شلمرود رو میشناسیم، و یه جورایی نگران حموم نرفتن حسنی هم میشدیم
بیشتر کلمات کتابهای حسنی برای همیشه تو یاد و خاطر همه خونواده موند. متاسفانه اون موقع به این مسله توجه نداشتم که اصلا کی این کلمات زیبارو تو این کتاب نوشته
سالها گذشت و بچه ها بزرگ شدن و کتاب های حسنی در انبار خونه ؛کنار تمام کتابهای زمان کودکیشون موند
.اما شعر اون کتابها بدون پس و پیش شدن برای همیشه تو ذهنشون باقی موند
چند سال پیش در بهمن ماه خیلی اتفاقی در سایت یکی از دوستان خوندم که آقای منوچهر احترامی خالق کتابهای حسنی رو از دست دادیم. خیلی متاثر شدم که چرازودتر نفهمیدم که شاعر و نویسنده این شعر ها که ورد زبون بچه های من حتی در بزرگیشون بودکی بوده
در همون جا نوشته بود که آقای احترامی در یکی از آخرین مصاحبه هایش در رادیو زمانه گفته بودند که در نمایشگاه کتاب با پسری بیست و چند ساله برخورد کردن که به دنبال کتاب حسنی میگشته ، احترامی از او میپرسه که تو با این سن و سال حسنی رو میخوای چکار؟ و او بهش میگه برای خودم نمی خوام برای پدرم میخوام ، اون از بچگی این شعر رو برای ما میخونده و حالا خودش هوس کرده که دوباره اونو بخونه
فوری مطلب رو برای بچه هام ایمیل کردم . و اونها هم اون رو برای دوستانشون که خاطرات مشترکی با حسنی داشتن فرستادن. و بعد از سالها دوباره بازار خوندن شعرهای حسنی داغ شد
توی ده شلمرود حسنی تک و تنها بود
حسنی نگو بلا بگو تنبلِ تنبلا بگو
بازم یه جورایی برگشتن به دوران بیخیالی زمان کودکی
اونسال توی هر سایتی که راجع به منوچهر احترامی نوشته بودن سر زدم
هر جا که از ایشون نوشتن ، با عشق نوشته بودن و حسرت از دست دادن چنین انسانی
چه خوبه که آدما موندگار بشن، اونم تو ذهن بچه ها ، و با اونا بزرگ بشن و برای همیشه در خاطره ها بمونن
خوب یادمه شبی که این خبر رو شنیدم
تصمیم گرفتم ، غذایی درست کنم و از دوستم که اونم زمانی مثل من تمام مجموعه کتابهای حسنی رو برای بچه هاش خریده بود بخوام که برای شام پیش ما بیاد و در ضمن مرور خاطرات بچه ها، دور هم باشیم
یادمه که یک سالاد پاستا درست کردم و این بهانه ای شد که ساعتها به یاد حسنی و نویسنده حسنی گفتیم و شنیدیم . برای همین هم این دفعه خواستم که خاطرات حسنی رو با تو هم شریک بشم
همون حسنی که در کتاب « حسنی و کرم ابریشم » به پروانه اش گفت :خوش بحال من که تو رو دارم
من عاشق این جمله ام
بنظر من این قشنگ ترین جمله ایه که تو به کسانی که دوست داری بگی
مواد لازم برای سالاد پاستای ده شلمرود
عشق بمقدار کافی
عشق به تمام کسانی که برای بچه ها کار میکنند به اندازه تمام پیمانه های دنیا
پاستای ریز هر مدلی که دوست داری دو فنجون
زیتون حلقه سبز و سیاه مجموعا نصف فنجون
فلفل دلمه تپل زرد و قرمز ریز شده دوتای با هم یک فنجون
جعفری سبز و خرم خُرد شده یک فنجون
تخم مرغ پخته ریز شده سه تا خوبش
روغن زیتون اعلا یک چهارم فنجون راستش رو بخوای من خیلی بیشتر میریزم تو خود دانی
رنده پوست لیمو ترش یک قاشق غذا خوری
آب لیمو ترش تازه سه قاشق غذا خوری
پودر سیر عزیز یک قاشق غذا خوری
سبزی های خشک اما معطر دو قاشق غذا خوری
نمک و فلفل هر چقدر صلاح میدونی
شما محبت کن در یک کاسه کوچولو و خوشگل ؛ رو غن زیتون ؛ آب لیمو؛ رنده پوست لیمو؛گرد سیرنازنین؛ سبزی های معطر و نمک و فلفل رو بریز و خوب مخلوط کن. روشو بکش و بذار توی یخچال تا تمام مواد به تفاهم برسن
یک قابلمه زیبا رو آب کن و کمی نمک و روغن توش بریز و بذارش رو حرارت متوسط. آب که جوش اومد با شادی تمام پاستا ها رو بریز توش و همی بزن و بهش فرصت بده تا به مرحله پختگی برسه نه شفتگی . پس جان هر کی دوست داری بموقع برش دار. بعد که پخت و شما آبکشش کردی و حسابی آبش رفت اونو به اتفاق بقیه دوستان بریز در یک کاسه بزرگ . سُس رو از یخچال در بیار و بریز رو ی مواد حسابی همش بزن تا تمام سُس عاشقانه به پاستا و دوستانش بچسبن. حالا وقتشه که اونو در قشنگترین ظرف خونت بریزی
در کنار کسی که دوستش داری و بیاد تمام کسانی که با عث شدن که تو و بچه هات لحظات شیرینی داشته باشی نوش جان کن
تا دو شنبه دیگه خنده مهمان لبهات باشه
Related
About the author: Lyla Owfi View all posts by Lyla Owfi
خوشبحال این بچه ها که مامانی مثل شما دارن. مثل همیشه لبخند به لبمون آوردین لیلی جون. مرسی
خیلی خوب بود یادآوری جالبی بود من هم حتما این مجموعه را تهیه می کنم که خصوصا الان به دردم می خوره ممنون
مرسی. مثل همیشه زیبا نوشته بودی.
واقعا شعرای حسنی از ذهن هیچ کدوم از ماها نمیره.
سالاد هم عالیه.
ممنون لیلا جان.
🙂
مرسی عزیزم عالی بود. یاد حسنی بخیر!
فکر کنم این یکی رو حتما درست کنم چون به نظرم هم خوشمزه است و هم اسون ممنون
akheeey yadesh bekheir! moshkele ma adama hamine k taze bad az raftane kasi be yadesh mioftim! enshala khoda ruheshuno qarqe rahmat va nur kone k baese shadiye in hame bache va albate bozorgtarha shodand!
Daset dard nakoneh Lili jun. As kondane introduction recipit hamish lezat mibaram. Farsi man ham mahshar hast!! love,manijeh
سلام لیلی جون … مرسی بابت خاطرات قشنگی که برامون زنده کردی
من هم همیشه با این شعرها میرفتم به ده شلمرود و عالم بچگیمو اونجا سپری میکردم
خدا آقای احترامی رو رحمت کنه… به حق که اسم ایشون برازنده شون بوده
🙂
لیلی جون… تو این سالاد سس مایونزی، ماستی چیزی نمیریزی؟؟
اگه بریزیم فکر می کنی بد بشه؟؟
ممنون بابت خاطرات شیرینتون
مرسی بابت پاستا باید امتحانش کنم
سلام دوست عزیزم …خیلی از نوشته های زیبای شما لذت می برم ..روح آقای احترامی شاد و یادشون گرامی باد ..
mersi az in ke enghad ba eshgh be ketabe hasani tavajoh kardin va mamnon babate khaterate ghashangetun hatman be eshghe hasani in pastaro dorost mikonam
حدیث جان
خوشحالم که حسنی باعث شد که مهمان سفره اینترنتی بشی
شاد باشی عزیزم
ممنون از مطلب زيباتون , بسيار لذت بردم
شاد و با عشق باشين هميشه
ممنون از شما مانی جان
شاد باشید