دلخوشی‌های چهارراهی

شانه را با دقت در سفیدی موهایش حرکت داد
با لبخند چشمکی برای زن زیبایش که همچنان خنده بر لب، از پشت شیشه قاب عکس نگاهش می کرد زد و سنجاق کراواتش را مرتب کرد. کفشش را پوشید. عصای دسته عاجش را بدست گرفت و به طرف در خانه پاتند کرد 

به محض اینکه سر کوچه رسید تاکسی با دو بوق کوتاه جلوی پایش ایستاد. صندلی جلو خالی بود اما او هنوز هم دوست داشت به عادت آن سالها روی صندلی عقب بنشیند. هنوز در کامل بسته نشده بود كه خیلی ماهرانه باب صحبت را باز کرد و مثل همیشه حرف در مورد سیاست گل انداخت. درست چهار راه پنجم پیاده شد. با احتیاط از خیابان گذشت و با اولین تاکسی پنج چهارراه را برگشت

حدود ساعت هفت بود که سر کوچه اش پیاده شد و از دکه، روزنامه یا بقول خودش شبانه ای را که دکه دار برایش کنار گذاشته بود خرید و به طرف خانه اش رفت

با خودش فکر کرد شش سال پیش که این ایده بسرش زد، تا برای فرار از تنهایی تاکسی سواری کند و همکلام مسافرین تاکسی شود، چندین محله میرفت و بر میگشت. اما این روزها زود خسته میشد. با اين حال بازهم حاضر نبود لذت همکلامی با مردم را از دست بدهد 

سنجاق کراواتش را که در ظرف بلور جلوی آینه گذاشت، زن زیبایش همچنان خنده بر لب از پشت شیشه قاب عکس به او خیره شده بود. انگار منتظر بود تا او كنار تخت بنشيند و خبر ها را بلند بلند برايش بخواند 

و اما دستور این هفته، یک سُس بسیار خوشمزه است که می تونی تا چند روز در یخچال نگهداریش کنی

مواد این سالاد سبزی خوردن بهمراه تربچه و پیازچه است که با کرفس خرد شده و جوانه گندم یا ماش همراه می شوند و اما مواد سس سالاد

عشق               بمقدار کافی 

کره بادام زمینی    یک چهارم فنجون

عسل              دو قاشق غذا خوری

آب لیمو ی تازه    یک چهارم فنجون

روغن ذرت       سه قاشق غذاخوری

سرکه بالزامیک     دو قاشق غذا خوری

تمام مواد سُس را در کاسه ای کوچک و زیبا و البته ترجیحا استیل میریزم و
حسابی مخلوط میکنیم
چند دقیقه ای بهشون اجازه استراحت میدیم بعد روی سالاد میریزیم و حسابی مخلوطشون میکنیم

نکته مهم این است که سُس را درست زمان سرو با سالاد مخلوط میکنیم و با شادی در کنار اونی که دوست داریم یا بیادش نوش جان میکنیم