تا حالا شده که یک روز صبح بد اخلاق گرفته بری از خونه بیرون اما با دیدن یک غریبه که لبخندی به لبش داره و به تو سلام میکنه ؛ حالت عوض بشه ؟
پشت خونه ما یک پارک نسبتا کوچیکه که من خیلی دوستش دارم . یه جورایی مثل ادامه حیاط منه اما با این تفاوت که کارهاش گردن من نیست و شهرداری کارهاشو انجام میده . همیشه روبراه و سر سبزه البته یک توضیح مختصر بدم اونم اینه که این سر سبزی رو تقریبا پنج اگرم خیلی خوش شانس باشی شش ماه از سال میبینی ؛بقیه اش همش سرماست و برف
حالا من به همون شش ماهی که هوا خوبه کار دارم
با اینکه معمولا سرم خیلی شلوغه اما هر زمانی که فرصت کنم برای پیاده روی گریزی به پارک میزنم
صبحها برای پیاده روی خیلی بهتره خلوت تره ؛ از بچه های شیطون که یک دفعه با اسکیت بُرد و دوچرخه با موزیک متن فریاد میان طرفت خبری نیست . زمینهای بازی هم که معمولا عصرها مهماندار مسابقه های بچه ها و تشویق تماشاچیاست خالی و ساکتند . بنابراین جون میده برا ی کسایی که دنبال آرامشن .
توی این پارک خوبیش اینه که هرکی سرش بکار خودشه .
یکی رو میبینی که همونطور که داره میدووه دست و پا هاش رو به اینور و اونور باز میکنه
یکی هست که هر دور که دور این پارک میره یک بار با دودست با یک حالت نمایشی میزنه توی سرش . دور بعد میزنه پس سر خودش دور بعد میکوبونه تو سینه اش از یک طرف یکی دوتا خانم مسن چینی با حرکات « تای چی » (اینجا کلیک کن )
Tai Chi
خیلی آروم وارد پارک میشن
بعضی هام مثل من تند تند راه میرن خلاصه هیچکس کاری به کار کسی نداره همه هر مدلی که دوست دارن ورزش میکنن
اما کاری که همه میکنن اینه که از بغل هم که رد میشن با لبخند سری برای هم تکان میدن . و طبیعیه که به دلیل اینکه محل پیاده روی بصورت یک دایره است تو این آشنا های غریبه رو چندین بار میبینی و هر بار هم اون لبخند و سر تکون دادن تکرار میشه
بعضی روزها که با حالت گرفته و همچین بد اخلاق وارد پارک میشم از کنار آدم سومی یا نهایت چهارمی که رد میشم نا خودآگاه خوش اخلاق میشم . آخه تو فکر کن لبخند آدم رو به روییت رو که میبینی نمیتونی لبخند نزنی و همین تکرار باعث میشه که تو صورتت خندون بشه
بعضی روزا که نمیرم پارک یا مسافرتم وقتی خسته میشم دلم برای دوستان پارک که حتی اسمشون رو هم نمیدونم تنگ میشه یک روزایی مثل امروز.
فکر کردم کاری کنم که حال و هوام عوض بشه و این کار رو صبح اول وقت کردم و یک صبحانه درست کردم
حتما به خودت میگی پیاده روی توی پارک چه ربطی به صبحانه داره
راستش مدتها بود که من بعلت حالت خوشی که پیاده روی صبحگاهی بهم میداد روزها حتی اگه شده برای ده دقیقه خودم رو به پارک میرسوندم . بعضی روزها که خیلی عجله داشتم بقدری با سرعت در اون جاده دایره وار راه میرفتم که خندم میگرفت و این کار منو یاد طرز تهیه تخم مرغ آبپز ( اینجا کلیک کن )
یا
Poached egg
می انداخت ؛که آب جوش رو اینقدر هم میزنی تا بصورت گرداب در بیاد و بعد تخم مرغ رو میاندازی وسطش
حالا من این دستور رو بتو میدم بذار برای روزی که خواستی اهل خونه رو با با یک صبحانه خوب و خوشمزه شرمنده کنی.
اینبار مواد اندازه نداره . کل مواد رو بذار دم دست و هر چقدر لازم داری استفاده کن
عشق بمقدار کافی
دادن انرژی مثبت به اطرافیانت ده برابر تمام موجهای منفی دنیا
تخم مرغ
کره
پنیر مازارلا رنده شده
ترشی فلفل قرمز ( اگه که دوست داری )
پیاز چه جوان خُرد شده
نان تست
من از نون انگلیش مافین استفاده میکنم
English Muffins
این تخم مرغ رو بهتر اینه که یکی یکی درست کنی اونم به این ترتیب
یک قابلمه کوچک خوشگل که دوسوم اونو آب ریختی ؛ توش کمی سرکه سفید بهمراهی نمک بریز و بذارش روی حرارت متوسط تا بجوش بیاد
یک تخم مرغ رو هم بشکن توی یک کاسه بذار تا بهت بگم .
وقتی که آب جوش اومد شما با یک کفگیر شروع میکنی آب رو بصورت دورانی هم زدن ؛ اینقدر هم بزن که آب به شکل گرداب در بیاد . در این مرحله دست از هم زدن بردار و خیلی سریع تخم مرغ شکسته شده رو بریز وسط قابلمه . همینطور که آب میچرخه سفیده ها هم گرد میپیچند دور هم و یک شکل قشنگی رو بوجود میارن .
سه تا چهار دقیقه به تخم مرغ فرصت بده که توی همون حالت بمونه بعد با یک کفگیر از آب درش بیار و کمی تحمل کن تا آب اضافیش بره .
نونها تو تُست کن و کمی کره بزن روش . حالا مقداری اسفناج پخته بریز روی نون بعد سریع تخم مرغهاتو بذار روش کمی پنیر رنده شده موزارلا رو بهمراهی ترشی فلفل و پیازچه های جوان رو بریز روی تخم مرغ و در یک ظرف زیبا بذارش و با کمی میوه در کنار اونی که دوست داری نوش جان کن .
تا دوشنبه دیگه تمام خونت پر از انرژی مثبت باشه
سفره اینترنتی فیس بوک رو فراموش نکن
bah bah….
قربون خودت و این تخم مرغ جیبی ات . لیلی جون یادم میاد بچه بودم از یه کتاب آشپزی اینویاد گرفته بودم اما مامانم اجازه نمیداد درستش کنم و این پروسه به فراموشی سپرده شد تا زمان دانشجوئی ….ای جوانی کجائی که یادت بخیر ….
بوووووووس
لیلی جان تشبیه تخم مرغ و چرخشش توی آب جوش به دویدن در دایره پارک بسیار زیبا بود. از هر دو لذت بردم هم از رسپی هم داستانک زیباتون 🙂
واقعاً صرف صبحانه به این زیبایی و خوشمزه ای کنار کسی که دوستش داری 100% لذت بخش و البته که 100% ـش جذب بدن می شه 🙂
Kheili raveshe jalebie makhsoosan in ke roghan estefade nemishe. tebghe mamool besiar aali!
mamnoon
راست می گی لیلا جون. لبخند آدمایی که از مقابل تو رد می شند خیلی انرژی مثبت به آدم می ده. ممنون از دستور صبحانه خوشمزه ات:)
mamnoon.
sallam, bazam in bar dir amadam, vali vayyy az park goftin dellam baraye on park va hal va havash va panjere ashpazkhonatoon ro be park koli tang shod, va khososan sedaye mashin bastani forosh 🙂
چه تشبیه زیبایی مثل همیشه عالی دوستم
شاد باشی همیشه
سلام لیلا جون
دلم خواست بیام تو پارک شما آخه اینجا نمیشه هر کاری میخوای تو پارک انجام بدی بدون اینه افراد زیادی بهت خیره نشن .
خنده هم تحویلت نمیدن مگر اینکه بخوان ازت سوال کنند و راه سوال پرسیدن را باز کنند.
تخم مرغ همراه با عشف و انرژی مثبتت هم خیلی بامزه میشه دستت درد نکنه عزیزم .
وااااای منم بیام یه روز پارکتون 🙂
منم انرژی میگیرم از کسایی که از کنارم رد میشن اما بهم لبخند میزنن واقعا ادم رو شاد میکنه حتی یه لبخند فیک
این ساندویچ تخم مرع هم عالی بود من تخم مرغ خیلی دوست دارم
مرســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی