[pro_ad_display_adzone id=5]
بابا نوئل بی حال
Lyla Owfi
December 26, 2011
هر شغل و حرفه ای آدم خوش اخلاق و بد اخلاق داره حتی بابا نوئل قبول نداری برات میگم
حدود یکماه مونده به کریسمس توی تمام مراکز خرید بنا به بودجه و حال مرکز خرید یک گوشه رو دکور بندی میکنند و یک صندلی برای بابا نوئل میذارن و بچه ها با مادر وپدر صف میکشن و میشینن بغل سنتا و عکس میگیرن .البته لازم به ذکره که برای اینکار باید پولی بدی که مقدار اونم بستگی به جا و مکان و اینکه صاحب این برنامه عکس اندازی چقدر خرج کرده داره . ..
نزدیک خونه ما یک مرکز خرید خیلی بزرگه که هر سال یک قسمت بزرگ از اونو دکور بندی میکنند و یک بابا نوئل خوشگل تپل و سرخ و سفید هم روی یک صندلی میشونن دور و بر بابا نوئل هم پره از دختر و پسرهای جوان که با لباسهای شاد و شنگول که به برگزاری هرچه بهتره این برنامه کمک میکنند . یعنی بچه ها رو برای عکس تو بغل سنتا آماده میکنند و یا براشون ادا در میارن که تو عکس بخندن و در آخر هم یک آبنبات میدن دست بچه ها که با خاطره خوش از اونجا برن . نا گفته نمونه که که این بحران اقتصادی روی مراسم عکس گرفتن با بابا نوئل هم تاثیر گذاشته و هر سال شاهد این هستیم که از دکور دور وبر سَنتا کم میشه اما بازم فضا پر رنگه و با نشاط صدای آهنگ کریسمس هم که دیگه نگو .
پارسال یادمه که در همین ایام بود که گذرم به یک مال نسبتا کوچک افتاد وسط مال چشمم به یک درخت کریسمس افتاد که دور تا دورش رو نرده سفید گذاشته بودند و یک صندلی نه چندان زیبا و یک بابا نوئلی که روی صندلی نشسته بود و از بیکاری مشغول چرت زدن بود . عکاس این دکور هم داشت با صاحب مغازه بغلی گپ میزد و قهوه میخورد جو اون مرکز خرید خیلی خاص بود برای اون ایام که مردم خودشونو از خرید خفه میکنند خیلی خلوت بود . همینطور که از کنار بابا نوئل رد میشدم یک مِری کریسمس بهش گفتم و اونم با بیحالی دستی برام بلند کرد و زنگش رو به صدا در آورد اما با صدای زنگ بوی تند سیگار هم از با با نوئل بیحال به دماغم خورد و پیش خودم گفتم بیچاره بچه ای که بغل این بشینه چه بوی سیگاری بگیره .خلاصه رفتم دنبال کارم وقتی که بعد از یکی دو ساعت از همون مسیر برگشتم دیدم خب خدارو شکر یکی دوتا مادر با بچه هاشون دارن با عکاس صحبت میکنن نمیدونم چرا و به چه علت کنجکاو شدم که کمی صبر کنم ببینم این بچه ها با این بابانوئل کسل چطوری عکس میگیرند بچه اول که کمی از نوزاد بزرگتر بود رو به زور نشوندن رو پای سنتا و یک عکس که شک دارم قشنگ شده باشه ازش گرفتن بچه دوم که دو سه ساله بود رو مادر کشون کشون به هوای یک آبنبات عصایی کشوند سمت بابا نوئل از مادر اصرار و از بچه انکار بالاخره مادر پیروز شد و بچه رو بابغض نشوند بقل سنتا عکاس هم مثل یک آدم آهنی بدون هیچ حرکتی که بچه رو بخندونه شروع کرد به عکاسی نوبت بچه بعدی که شد بازم بچه راضی نبود بیاد جلو و سانتا هم با حرکتی نچندان دوستانه اونو صدا زد که باعث شد بچه به گریه بیوفته و مادر هم با کلماتی که گفتنش اینجا جایز نیست اونجا رو ترک کرد .منم با دیدن شرایط از ترس اینکه سنتا هم منو بی نصیب نذاره تصمییم گرفتم که برم به کارم برسم
در اون مال به چشم دیدم که چقدر بد اخلاقی انرژی منفی میده که حتی بچه کوچک هم دلش نیمخواست در اون محیط ناراحت کننده بمونه
از طرفی هم خب اون بابا نوئل هم نتونسته بود ناراحتی خودش رو پشت اونهمه ریش و سبیل سفید و کلاه قرمز پنهون کنه و چنان به دور برش انرژی منفی میداد که هیچ بچه ای راضی نمیشد بشینه روی پاش چه برسه که از آرزو هاش براش بگه .
منم اونروز خیلی دلم گرفت هم برای سنتای بد اخلاق هم برای عکاس بیتفاوت و در آخر هم برای اون مادر که بودجه عکس کریسمس بچه اش محدود بود .
من یک کتابچه دارم که توش یک سری غذاست برای زمانی که بی حوصله ام یادمه اونشب از همون دفترچه استفاده کردم امروز هم میخوام برات یکی از اون دستور هارو بدم شاید که بدردت خورد
موادی که برای خوراک مرغ فوری لازم داری
عشق بمقدار کافی
آسایش و آرامش خیال برای تمام مردم به اندازه تمام دلهای نگران
ران مرغ محترم شش تا متوسطش
سیب زمینی که با پوست به چهارگوش های کوچک خُرد کردی پنج تا کوچک
پیاز این یار همیشگی غذا ها رو که حلقه کردی دوتا متوسطش
سیر نازنین رو که خوب له و ریز کردی سه حبه
فلفل دلمه قرمز و سبز که خردکردی از هر کدوم یکی
قارچ ورقه شده یک فنجون
نمک و فلفل هر چقدر صلاح میدونی
روغن زیتون اعلا سه قاشق غذا خوری
آبلیموی تازه یک قاشق غذا خوری
رنده پوست لیمو یک قاشق مربا خوری
پودر پاپریکا نصف یک قاشق غذا خوری خوری
سبزی های خشک معطر یک قاشق مربا خوری
.شما لطف کن اول از همه فرت رو روی درجه ۳۵۰ فارنهایت روشن کن
بعد یک سینی فر بیار و روشو با کاغذ آلومینیومی بپوشون و بذارش کنار تا بهت بگم
شما محبت کن و یک کیسه فریزر بزرگ رو بیار .حالا با شادمانی هر چه بیشتر ران مرغ ها رو که با کارد چندتا شیار روش دادی بریز توی کیسه . بعد تمام مواد بالا رو از سیب زمینی بگیر تا پودر پاپریکا رو بریز در کیسه و درش رو با دست حسابی بگیر و تکونشون بده طوری که تمام مواد عاشقانه بهم بچسبن . فقط جان هر کسی که دوست داری در کیسه رو محکم ببند که اگر باز بشه باید تمام آشپزخونه رو بشوری و اونوقته که اصلا خوب نمیشه و قطعا به خوبی از من یاد نمیکنی
سینی فر رو که آماده کردی بیار و با شادی دوستان داخل کیسه رو بریز توی سینی . وقتی که
تما م مواد رو در سینی پهن کردی کیسه رو با خوشی بنداز تو سطل بعدم مرغها رو برای ۴۰ دقیقه بذار تو فر
بعد که حاضر شد . اونو در قشنگترین ظرف خونت بریز روش کمی پیازچه حلقه شده بریز و با عشق در کنار اونی که دوست داری نوش جان کن
هیچ ظرفی برای پختن این غذا کثیف نشد . مواد که در کیسه مخلوط شد و پختن هم که روی کاغذ آلومینیم بود که فوری بعد از اتمام کاررفت توی سطل
آره بعضی روزا که خیلی حوصله نداری از کارهای زیادی کم کن بجاش به کارهایی برس که بهت آرامش میده
تا دوشنبه دیگه لبخند مهمان همیشگی لبهات باشه
Related
About the author: Lyla Owfi View all posts by Lyla Owfi
خیلی جالب بود ممنون به امید اینکه همیشه و در همه حال مثبت باشیم و دیگران را شاد کنیم و دیگران هم ما رو شاد کنند
Lili joon,
This fast, ready to go food recepie is just right for busy moms. I will definitely give a shot
Merci az hamechi and merry Christmas dokhtar amoo
Azadeh
آزاده عزیزخوشحالم که این دستور بدردت خورد
بچه ها رو ببوس و تعطیلات خوش بگذره
شاد باشی
فاطی عزیز همیشه از دیدن کامنتهات خوشحال میشم
شاد باشی
لیلی جان در اولین فرصت این خوراک راحت و خوشمزه رو درست می کنم و مطمئن باش اولین کسی که به نیکی و خوشی از شما یاد می کنه همسر بنده ـس. اون هم به خاطر اینکه کمترین ظرف برای این غذا کثیف می شه. (آخه شستن ظرفها تو خونه به عهده ایشونه 🙂 )
به هر حال ممنون و تعطیلات بهتون خوش بگذره.
از بعضی آدما و شخصیتا آدم انتظار لبخند داره نه بد خلقی!
چه غذای خوبی مرسی لیلا جون :*
دقیقا همینطوره تستر عزیز
خوشحالم منیر جون که خوشت اومد و ممنون از محبتت عزیزم
اخی چه سنتای بداخلاقی بیچاره بچه ها 🙁 ناراحت شدم براشون فکر میکردم همه سنتاها خوش اخلاق هستن 🙁
مرسی برای دستور عالیت
منم همین فکر رو میکردم لیلاجون (شکمو) اما این یکی شاهکار بود