شیرینی آسون »
همسرِبی خیالِ همسفرِ خسته
امروز یاد اتفاقی افتادم که در یکی از سفر هام برام پیش آمد در هواپیما کنار پنجره نشسته بودم که یک دختر خانم خیلی جوان، بچه به بغل، با کیف نسبتا سنگینی روى دوشش
Read More »فروغ ؛ شیرینی ؛ پدر
من فکر میکنم که همه یه گوشه از خاطراتشون صحنه ای دارن از زمان بچگی که هر وقت یادش میوفتن بقول معروف دلشون ضعف میره برای من بعضی از قشنگترین صحنه ها مربوط به
Read More »