[pro_ad_display_adzone id=5]
سَرپناه؛ تاکسی دربست و رازیانه
Lyla Owfi
May 19, 2014
کم کم داستانهای من در تاکسی داره یک مجموعه میشه
نمیخواستم دیگه از ماجراهای تاکسی سواریم بنویسم اما هر کاری کردم نتونستم این یکی رو نادیده بگیرم
دیرم شده بود و ترافیک هم بواسطه شب تعطیل و هزار و یک دلیل باربط و بی ربط وحشتناک بود
تصمییم گرفتم که دربست بگیرم
بعد از کلی تاکسی که با شنیدن مقصد حتی زحمت ایستادن هم به خودشون ندادن یک تاکسی ایستاد و با کمی چونه سر قیمت سوار شدم
هنوز کامل در رو نبسته بودم که راننده گفت سرکار خانم باور کنید زیاد نگفتم زندگی خیلی سخت شده
شما نمیدونی که چه فشاری رو ماهاست و من چی کشیدم که به اینجا رسیدم ؛تمام دلخوشیم اینه که گاهی با مسافرام درد دل کنم بقدرى دلش پر بود
كه بدون اینکه نظر من رو بپرسه و يا منتظر اعلام آمادگى من براى درددل بشه شروع کرد
نه سالم بود که مادر و پدرم رو از دست دادم و شدم سرپرست دو تا خواهرم
با چه بدبختی به سر و سامون رسوندمشون و شوهرشون دادم شانسی که آوردم اين بود كه چند سال پیش تو زمینی که طرفهای پونک داشتیم با دامادامون یک سه طبقه ساختیم كه با اينكه خیلی بزرگ نیست اما برامون یک سر پناه شده . میدونید سرپناه تو زندگی خیلی مهمه
گفتم :خب خدا رو شکر بالاخره زحمتتون نتیجه داد
گفت سرکار خانم خیلی سختی کشیدم آخه میدونین این کار دوم منه صبحها تو اداره کار میکنم . از طرف اداره بهمون یک آپارتمان طرفهای کرج دادند
.خداییش ناشکری نمیکنم آپارتمان رو خیلی خوب در آوردن با اینکه دو خوابه است اما کلی جا داره
گفتم چه خوب پس شما الان دو تا آپارتمان دارید خب این که خیلی خوبه تو این دور و زمونه تو تهران دوتا آپارتمان …نذاشت حرفم تموم بشه گفت
ـ سرکار خانم عرض میکردم زندگی اینروزا خیلی سخت شده
گفتم: ای آقا شما که ماشاالله وضعت خوبه بقول خودت یک سرپناه تو پونک داری یک سر پناه دیگم که تو کرج داری که حتما یکیش رو دادی اجاره
دو تا کارم که داری پس دیگه مشکل چیه؟
نگفتم بهتون سرکار خانم؟
چیو نگفتی ؟
اینکه من خودم تو میرداماد میشینم
وقتی از تو آینه دهن باز منو دید گفت
یک حاج آقا هست که به از شما نباشه خیلی انسانه یک مدت تو کارگاهش کار میکردم به من گفت بیا و شبها تو خونه من بمون اتاق سرایداری رو
هم بهت میدم منم بهش گفتم بشرطی که یک اتاق دیگه بندازی سر اتاق سرایداری که من زن و بچه ام رو بیارم همین جا که خیالم ازشون راحت بشه
گفتم: پس خونه ها چی شد
گفت :سرکار خانم اونا رو که اجاره دادم
همین موقع بود که به مقصد رسیدیم و من در حالی که یک سرگیجه ملایم گرفته بودم پول رو به راننده دادم و پیاده شدم وخدا رو شکر کردم که به
مقصد رسیدم چون فکر کنم اگه مقصد من سه چهار ایستگاه بالا تر بود حتما یکی دو مورد دیگه سر پناه و باغ هم به دارایی های راننده عزیز اضافه میشد
بگذريم
مدتها بود که میخواستم دستور یک سالاد با رازیانه یا
رو برات بذارم؛امروز بهترین وقته
موادی که برای « سالاد رازیانه» لازم داری
عشق بمقدار کافی
فِنِل یا رازیانه دوتا متوسطش
انبه یکی بزرگش
نعنا و جعفری تازه خرد شده یک فنجون اندازه گیری
پیاز قرمز ریز شده یکدونه کوچکش
آب لیموی تازه دو قاشق غذا خوری
روغن زیتون اعلا سه قاشق غذا خوری
نمک و فلفل هر چقدر صلاح میدونی
در یک کاسه بزرگ اما زیبا آبلیموی تازه رو بهمراهی روغن زیتون ؛ نعنا ؛ جعفری ؛ نمک و فلفل بریز و حسابی مخلوطشون کن
فنل رو که یک لایه از روش رو برداشتی خرد کن و بهمراهی انبه خوشرنگ و خوشمزه که ریزش کردی رو به این جمع دوست داشتنی اضافه کن حسابی همشون بزن که سس آبلیمو و همراهان عاشقانه با تمام مواد آشنا بشن
این سالاد خوشمزه رو در قشنگترین ظرف خونه ات بریز و درکنار اونی که دوست داری نوش جان کن
اگر میونت با فنل یا رازیانه خودمون خوب نیست کرفس رو جایگزینش کن
Related
TAGS » driver,
fennel,
mango,
salad,
sofreyeinterneti,
taxi,
آسون,
انبه,
اینترنتی,
تاکسی,
خوشمزه,
رازیانه,
راننده,
زندگی,
سالاد,
سخت,
سفره,
فِنِل
About the author: Lyla Owfi View all posts by Lyla Owfi
خیلی عالی بود خاله جونم.ممنون
ممنون مرضیه جان
شاد باشی عزیزم
لیلا جون سلام فکر میکردم ساکن خارج از کشورید؟ شاید هم این خاطره مربوط به قبل باشه نمیدونم………….خلاصه ممنون از این همه انرژی اگه رازیانه دم دست نبود چی کار کنیم نمیشه که بیخیال دستور غذاهای شما شد و امتحانش نکرد راستی یه پیشنهاد کاش روی وب سایتتون موسیقی بی کلام میذاشتین تا موقع خوندن نوشته هاتون انرژی مثبت مضاعفی بگیریم
عجب واقعا / این راننده ها هم کلی داستان دارند/ اون عجیب غریباش هم به شما برخورد می کنند/ جالب بود لیلی جون
ليلى جون. با سلام و تشكر فراوان… سالاد خوشمزه اى بايد باشه☺، در ضمن داستان جالبى بود، بنظر من در ايران پوينتهاى مثبت زندگى خيلى كمرنگ ديده ميشود، چون در خارج از ايران هم زندگى آسون نيست، ولى اكثراً طور ديگرى فكر ميكنند
پای صحبت هر کدوم از این راننده های محترم بیشنیم دری از دنیای عجیب و غریب به رومون باز میشه ، ممنون از دستور سالاد خوشمزه
مهناز جان درست فکر کردید من چند روزی اومدم تهران و اتفاقا این اتفاق همین دوشنبه پیش افتاد
برای سالاد هم در آخر دستور نوشتم میتونید از کرفس استفاده کنید
برای موسیقی بی کلام هم ممنون پیشنهاد خوبیه
شاد باشید عزیزم
شاهد جان دقیقا همینطوره تا دلت بخواد از تاکسی ها خاطره دارم
خوشحالم که خوشت اومد
شاد باشی
نیلوفر جان خوبه که هر کسی هرجا که هست راضی و خوشحال باشه
سالاد هم نوش جان
شادباشی
نوش جان فاطی نازنین
هر آدمی برای خودش یک داستانه خب طبیعیه که وقتی تو ماشین و پشت ترافیک گیر کردی فرصت خوبیه برای وقت کشی که مثل این آقای راننده درد دل کنه
شاد باشی