تیم هورتونز یک قهوه فروشی کاناداییه که خیلی محبوبه
من نمیخوام در موردتیم هورتونز برات بنویسم میخوام از اتفاقی که در یکی از شعبه هاش در شهر وینزور افتاده بگم
چند روز پیش یک زن حامله در موقع رانندگی با اینکه یک هفته به وقت زایمانش مونده بوده با شدت گرفتن دردش ماشینش رو توی پارکینگ ول میکنه
و وارد « تیم هورتونز » میشه
همینطور با ناراحتی و فریادبه طرف دستشویی میره
یکی از کارکنان اونجا که شرایط اون خانم رو میبینه سعی میکنه که با ۹۱۱ تماس بگیره . اما متوجه میشه که فرصتی ندارند تا منتظر آمبولانس و کمک بشن بنابراین دوتا از کارکنان
نا خواسته مجبور میشن که به کمک زن که همچنان در دستشویی فریاد میزده برن
و اونها در شرایطی غیر معمول باراهنمایی کسی که از ۹۱۱ پای تلفن بوده بچه رو بدنیا میارن
و این در حالی بوده که از شدت بلندی فریاد مادر در حال زایمان نمیتونستن بخوبی صدای کسی که پای تلفن راهنماییشون میکرده رو بشنون
اما با تمام این دردسر ها اون خانم بچه دومش رو که دختر هم بوده بدنیا میاره
جالب اینجاست که دوستان بچه اول این خانم در فیس بوکشون این جریان رو مینویسند و این در حالی بوده که دختر اول نمیدونسته که این اتفاق برای مادر خودش افتاده
خب اینم داستان بچه ای که در « تیم هورتونز » بدنیا اومد
اما خودمونیم ها فکر کن صبح بری سر کار یک دفعه خودت رو وسط یک برنامه زایمان
ببینی با موزیک متن جیغ های وحشتناک یک مادر در حال زایمان
من آرزو میکنم که تمام بچه ها در جای درست بدنیا بیان
در جای مناسب رشد کنند
و در امنیت کامل زندگی کنند
غذای این هفته هیچ ربطی نه به زایمان داره نه به تیم هورتونز فقط چون خیلی خوشمزه و آسونه دلم خواست که برات بنویسمش
مواد لازم برای غذایی خوشمزه
عشق بمقدار کافی
سینه مرغ بدون پوست و استخون چهارتا
قارچ ریز شده یک فنجون
جعفری خرد شده یک چهارم فنجون
سیر نازنین ریز و له شده دو حبه
پیاز چه با ساقه سبزش ریز شده سه تا ترو تازه
رب گوجه فرنگی دو قاشق غذا خوری
اورگانو خشک یک قاشق غذا خوری
مایونز یک فنجون
آرد نون یک تا دو فنجون
کره یا روغن زیتون دو تا سه قاشق غذا خوری
نمک و فلفل هر چقدر صلاح میدونی
با اینکه خیلی تیم هورتون رو دوست دارم ولی امیدوارم هیچ وقت در چنین شرایطی نه جای مادره باشم نه جای کارکنان تیم هورتون وقتی میرم مثل یک آدم معمولی کاپوچینوی سرد مورد علاقم رو بخورم و بیام بیرون …. ممنون دستور هم که عالیه
فاطی جان منم فکر کنم کسی دلش نخواد که با اون شرایط بره تیم هورتون
اما خب پیشامده دیگه
شاد باشی
چه اتفاق عجیب و جالبی. اتفاقا من دوست دارم تو یه شرایط غیرمعمول تو همچین جایی باشم چون شرایط معمول رو که هر روز می شه تجربه کرد اما این تجربه ای یه که تا آخر عمر آدم داستانشو برای هر کسی تعریف می کنهو تازه تجربه ی کمک به یه زن باردار برای وضع حمل و دیدن این صحنه خیلی عجیب و نادره. به نظر من تجربه ی یگانه ای یه. خوش به حال کارکنان تیم هورتون!
لیلای نازنین سلام وقتت بخیر خانمِ هنرمند/خب منم میخوام واسه تو بنویسم :چه حُسنِ تصادفِ جالبی!! اول اینکه من خودم ماما لیسانسه هستم و دوم اینکه 3 روز پیش همین غذا رو با عشق به اهالی مهربانِ و دوست داشتنیِ خونه پیشکش کردم و اونا هم با محبت خوردند و با بزرگواری ازم تشکر کردند/کاش همه عاشق بودند لیلای عزیزم/حالا که همه عاشق نیستند عاشق
ی همۀ عاشقایِ رویِ زمین هستم از جمله تو نازنین
ajab tajrobei 🙂
merci Lili jun. Kheili jaleb bood. yeki az maziat haaye zendegi dar keshvarhaye pish rafte hamin amniat hast ke shayad adam motavajehesh nabashe… vali vaghti lazem bashe unjast.
fekr konin agar in khanum tuye meydune tajrish dardesh gerefteh bood…. vaaay nemikham hatta fekresho bekonam. lol
عجب داستانی…ابن غذا هم خیلی شیک و خوشگل…باید درستش کرد….مرسی
شادی جان اگر این اتفاق برای من بیوفته قطعا غش میکنم
هیجان دوست دارم اما نه از نوع زایمان
شاد باشی عزیزم
الهه عزیز چه اتفاق جالبی امیدوارم که همیشه با شادی و عشق با عزیزانت چمع بشین
یکدنیا از محبت همیشگیت ممنون
شاد باشی
مریم جان این رقم اتفاق رو من خبر دارم البته نه توی تجریش ” اما توی اوشون اتفاق افتاده البته توی خونه بدون دکتر
شاد باشی عزیزم
خوشحالم که خوشت اومد لیلی جان
شاد باشی عزیزم
چه جالب! از اون اتفاقاست که همون لجظه اصلا خوشایند نیست! ولی اون بچه و مادر و تمام کسانی که اون دور و ور بودن بعدها یه خاطره ی جالب برای تعریف کردن دارن!
سلام لیلا ی عزیزم.
اول عذر بابت اینکه نمیتونم همیشه بهت سر بزنم.
اما واقعا به یادت هستم و برات روزای پر از عشق و شادی آرزو میکنم.
مطمئنم اگه شما اون لحظه توی تیم هورتون بودی، به جای غش کردن، هر کمکی که ازت بر میومد انجام میدادی. از بس که مهربونی.
میبوسمت و برات زندگی زیبا آرزو میکنم.
تاتا جان فکر کنم شما ها یک خاطره این مدلی دارید
شاد باشی عزیزم
به به زهرا خانم عزیز
خیلی خوشحالم که دوباره مهمان سفره شدی
ممنون از محبتت عزیزم امیدوارم که همیشه موفق باشی
🙂 یه سبد گل برای لیلای عزیز 🙂
یک دنیا ممنون منیر عزیز
شاد باشی
چه اتفاقی! اما لیلا جون داشتن اعتماد به نفس و کمک سریع به اون خانوم چقدر اهمیت داشته!
تستر عزیز منم همین فکر رو میکنم اما از طرفی اگه واقعا من اونجا بودم چکار میکردم
شاد باشی عزیزم
خیلی جالب بود خوبه که دستپاچه نشدند.