[pro_ad_display_adzone id=5]
سفره های قدیمی وحلیمی بسرعت نور
Lyla Owfi
May 29, 2017
خیلی ها گوشه حیاط دور اجاقهای بزرگ جمع بودند
عده ای مشغول روبراه کردن بساط آش بودند و عده اى هم مشغول تفت دادن آرد حلوا. چند نفری هم در آشپزخونه پلو ها را آماده ميكردند. چنان با جديت كه انگارهر کدوم سالها در این کار دوره دیده بودند
پاتیل حلوا که توسط کفگیری پارو مانند همراهی میشد از همه پر طرفدارتر بود. بزرگتری کنارش می ایستاد و به نوبت کفگیر چوبی بزرگ را بدست دیگران میداد تا هر کس همانطور که هم میزند نیت کند. گاهی هم تقلب وار به کوچکتر ها آدابی رو یادآوری میکردند تا لابد زودتر حاجتها روا بشوند. حتی بچه ها هم که از هیجان خدا را بنده نبودند و حیاط را با سرو صدا و بدو بدو روی سرشان گذاشته بودند سهمی از این حرکت داشتند و با کمک بزرگترها دستی به کفگیر چوبی میگرفتند ونیم دوری در پاتیل حلوا میزدند
آش داشت جا می افتاد. تیم حلوا هم حلواهایی را که در بشقابهای کوچک کشیده بودند با «کفگیر هَسُم » شکل میدادند
سفره های بزرگ سفید با گل بته های براق با مهارت روی زمین پهن میشدند. صافِ صاف و تمیز؛ بدون کوچکترین لک . چند نفری بشقابها را که یک مدل و یک شکل و از قضا گود هم بودند میچیدند و مسئولان قاشق چنگالها هم بکارشون میرسیدند. دو سه نفر هم وسط سفره میایستادند و خیلی حرفه ای بساط سفره را که دست بدست از آشپزخانه بیرون می آمد در سفره میگذاشتند
اولین ورودی به سفره بعد از بشقابها؛ نون و سبزی خوردن بود وآخریش هم بعد از قدح های آش؛ دیس های پلو. و چه دلنشین بودند آن سفره های پر از رنگ و صفا
یادش بخیر. یعنی یاد همشون بخیر. سفره هایی که جمع شدند و اندازه هیچ خانه دیگری هم نشدند. انگاری برکت و صفا را هم قاطی خرده نانهای میان سفره پیچیدند و تو باغچه ها تکاندند
ما که نوه ها و نتیجه های آن سفره های قدیمی هستیم در حال حاضر همگی به اتفاق، تخت گاز مشغول دویدنیم و در بدر دنبال آرامش و زندگی راحت. متاسفانه وقت زیادی هم برای تدارکات آنچنانی و دورهمی های قدیمی نداریم . بجای سفره های بلند و کوتاه و مهمانهای کم و زیاد ؛ در پشت کانترهای آشپزخانه های اُپن میشینیم و اکثرا هم دو صندلی از چهار صندل بی سر نشین می مونند
به هر حال اين هم اقتضاى زمانه مدرنه و گاهى فكر ميكنم بهتره بجای ایکاش و کاشکی بدنبال دستورهای ساده و سریع باشیم و بی بهانه و با بهانه، چند نفری را دور خودمان جمع کنیم که شاید حال همگیمان خوش شود
دوستِ راه دوری برایم پیغام داد كه هوس حلیم کرده اما حال دنگ و فنگ درست کردنش رت ندارد. پرسيده بود: یک دستور سریع نداری که من رو با سرعت نور به حلیم برسونه؟
گفتم برات پیدا میکنم و پیداکردم. حالا برای تو هم مینويسمش شاید تو هم روزی هوس حلیم فوری کردی
البته اگر حلیم با دستور سر صبر میخواهی اینجا کلیک کن وگرنه همین دستور را دنبال کن
مواد لازم برای حلیم، بسرعت نور
عشق بمقدار کافی
سینه مرغ بدون پوست و استخون یکدونه
گندم پرک دو فنجون اندازه گیری
کره یک چهارم فنجون اندازه گیری
پودر دارچین ؛ شکر ؛کنجد برای بعد از حاضر شدن حلیم
مرغ را تنهای تنها با کمی نمک در یک قابلمه مناسب و حتما زیبا بذار و روش کمی آب بریز و بهش فرصت بده تا در تنهایی به مرحله پختگی برسه.
مرغ که پخت ؛ سه تا چهار لیوان آب روی مرغ عزیز بریز. همینکه به مرحله جوش رسید با شادی گندم های پرک را اضافه کن و حسابی همشون بزن
خیلی زود پرک ها میپزند و غلیظ میشوند الان وقتشه که قابلمه رو از روی حرارت بر داری و با گوش کوب ترجیحا برقی تمام مواد توی قابلمه را له و یکدست کنى
این گوش کوب های برقی تو یکدست کردن مواد معجزه میکنن
دوباره حلیم عزیز را به روی حرارت متوسط برگردون. کره رو اضافه کن و حسابی همش بزن. حالا یک نگاه خریدارانه بهش بنداز .فقط امیدوارم از ش توقع «حلیم سید مهدی »رو نداشته باشی. با اعتماد به نفس بالا در قشنگترین ظرف خونت بریزش و روش دارچین و کنجد بریز و کمی کره آب شده هم بهش اضافه کن و با شادی در کنار اونی که دوست داری نوش جان کن
Related
About the author: Lyla Owfi View all posts by Lyla Owfi
بسیار عالی و دلنشین از وصف سفره های طولانی و شلوغی دور برش گفتین یادش بخیر ممنون
نوش چان فاطی عزیز
شاد باشی